تایپوگرافی یکی از مهارتهای جالب و اعجاب انگیزی است که بیشتر از قوانین ریاضی بهره میگیرد تا قواعد هنری، در عین حال بسیار غیر عینی و متفاوت با علوم محض است.
زندگی مدرن ما غرق در متون مختلف است و تمامی نرمافزارهای نهایی شده به نوعی به دانش کاملی از هنر مرتب سازی حروف نیاز دارند. در اینجا، خلاصهای از برخی اشتباهات متداول در تایپوگرافی و نیز راههای اجتناب از آنها را به همراه هم مرور میکنیم.
قضاوت نادرست از طول خطها در متن:
بسیاری از طراحان تمایلی به توجه کافی به تعداد کاراکترها و طول بهینه متن نداشته و متقابلاً به تاثیر آن بر خوانش متن نیز توجهی نمیکنند. خوشبختانه، جلوگیری از این نوع اشتباه ساده بوده چرا که طول بهینه خطوط دیر زمانی است مشخص، و شناخته شده است. امیل رودر، تایپوگرافیست مشهور سوئیسی، در دهه 1950، کارهای زیادی را در رابطه با این موضوع انجام داده است. او در مقالهای با عنوان" تایپوگرافی: راهنمای طرح" به این نتیجه میرسد که بهترین عدد مناسب برای طول یک خط حدود 50 تا 60 کارکتر است.
طول خط کوتاهتر، روند درک مطلب را کند میکند، چرا که چشم مرتباً زمان بیشتری صرف دنبال کردن خط بعدی میکند.
آزمایشات او نشان دادند که خوانندگان در مرور اجمالی متنهایی که به صورت طولانی و افقی ردیف شدهاند، به سختی میتوانند انتهای خط قبل را به ابتدای خط بعدی متصل کنند و مرتباً خط قبلی را برای اطمینان از مکانیابی درست خط بعدی، دوبارهخوانی میکنند. از سوی دیگر، خطوط با طول کم، چشم را مجبور به صرف زمان بیشتری برای مرور به سمت پایین و تمرکز روی سطر بعدی میکنند. از طرف دیگر، انتخاب نامناسب طول خطوط، باعث ایجاد سختی در خواندن، حواس پرتی، کاهش ادراک و ثبت در حافظه خواهد شد.
برای دستیابی به طرحی واکنشگرا، نمیتوان عددی ثابت را برای طول خطوط معین کرد. لیآوتهای متحرک، به این معناست که طول خطوط، بازهای بین نقطه انفصال است و نه یک عدد ثابت. من انتهای پایینی را بیشتر از 45 کارکتر و انتهای بالایی را کمتر از 80 کارکتر پیشنهاد میکنم.
ترکینگ: فاصله میان دو حرف
لوگوها، عناوین، جلد کتابها و دیگر متنهای بزرگتر، معمولاً ترکینگ کمتری نسبت به متن اصلی دارند. گاهی اوقات دیده میشود طراحان توجه کافی به فضای بین حروف - که به لحاظ فنی ترکینگ نامیده می شود- ندارند. باید بدانید که فاصله یک حرف با حرف بعدی، عامل مهمی در روانخوانی متن خواهد بود. این تکنیک مهارت خاصی را میطلبد. برای لوگوها، تیترها و جلد کتابها ایجاد انسجامی درونی با کاهش دادن ترکینگ امر بسیار متداولی است، به عبارت دیگر در برخی موارد از ترکینگ منفی برای تاکید بر حروف و روی هم افتادن آنها استفاده میشود.
لوگوها، عناوین، جلد کتابها و دیگر متنهای بزرگتر، معمولاً ترکینگ کمتری نسبت به متن اصلی دارند.
همانطور که در برخی از مثالهای بالا میبینید، این کار میتواند عجیب و خارقالعاده باشد اما اگر همین شیوه را در متن اصلی بکار برید، دچار اشتباه بزرگی خواهید شد.
مطالعهای که در سال 2006، از سوی گروهی از طراحان، در دانشگاه Pacific انجام گرفت، نشان داد که کاهش اندکی در فضای استاندارد حروف، سرعت خواندن را بلافاصله کاهش میدهد اما افزایش تدریجی در فضای بین حروف (فراتر از فضای قراردادی) سرعت خوانش را به طور معناداری تغییر نخواهد داد، مگر اینکه فواصل از عرض یک حرف کامل تجاوز کنند.
فاصله بین حروف روی 4px - به صورت پیش فرض تنظیم شده است و به ترتیب تا4px + نیز میرسد.
اگر میخواهید از ترکینگ کلمات خود مطمئن باشید، دو راه ساده وجود دارد: امتحان کنید که آیا AV به سادگی قابل خواندن است و تفاوت بین W و VV قابل روئت است یا خیر.
روی وبسایت، ترکینگ با ویژگی CSS فضای حروف، کنترل میشود. خوانا بودن متن اصلی به سرعت با کم شدن ترکینگ کاهش مییابد.
فونتهای بد جفت شده:
چندی پیش –قبل از توسعه و ترقی فونتهای شبکه- برطرف کردن این اشتباه بسیار دشوار بود. کمتر از سه سال پیش، تصمیمگیری درباره انتخاب حروف در شبکه چیزی شبیه تصمیمگیری درباره یونیفورم مدارس بود. تعداد محدودی فونت در سیستم موجود بود و به این ترتیب کسی در انتخاب فونتها دچار سردرگمی نمیشد. نا گفته نماند که برخی از فونتها نیز بسیار بد بودند.
دسترسی آسان به مجموعهای از فونتهای جدید، گسترهی وسیعی را پیش روی همگان باز کرد، که البته منجر به ظهور اشتباهاتی نیز شد. توجه داشته باشید که، هیچ فرمول قطعی برای تعیین طرح حرف جفت شده، غیر از چند راهبرد کلی وجود ندارد. همیشه به یاد داشته باشید که هارمونی و هماهنگی بزرگترین هدف شماست، هرچند میتوانید این هدف را با کنتراست کردن فونتها نیز تامین کنید. با استفاده از کنتراست میتوان طرح حرفهایی را ایجاد کرد که متفاوت بوده و همچنین به طور همزمان میتوان طرح رنگهایی که یکدیگر را کامل میکنند را نیز بدست آورد.
عکس7
جلد مجلهی Esquire متعلق به دیوید کرکیوریتو، تقریباً همه قواعد مرتبط با لیآوت و حروف را نادیده میگیرد.
جلد مجلهی Esquire متعلق به دیوید کرکیوریتو، ماجراجویانه به نظر میآید، چرا که نگاههای سنتی به مواردی نظیر فضای سفید، سازگاری و حتی خوانا بودن را به کلی نادیده گرفته، و توانسته است در دکههای روزنامه فروشی نیز به طور موفقی ظاهر شود. این بدین معنا که شما نباید لزوماً استفاده از فونت بولد را با یک فونت بسیار نازک بکار ببرید، یا اینکه یک طرح حرف بزرگ را همراه با نوع کوچکتر آن استفاده کنید. به جای آن میتوانید الگوی کنتراست را فرا بخوانید.
در این مورد لازم است که حتماً به انجام هماهنگی بین فونتهای Serif (فونت با زواید حروف) با فونتهای San serif (فونت بدون زواید حروف) توجه داشته باشید. روش بسیار معمول در جفت کردن این فونتها، استفاده از Serif تزیینی برای تیترها و بالطبع قراردادن Sans serif برای متن اصلی است. به این ترتیب سطح بالاتری از خوانایی را روی صفحه فراهم میآورید.
همان طور که Esquireاثبات کرده است، به ندرت شرایطی پیش میآید که تنها یک جفت از فونتها را بتوان بکار برد، بنابراین پیشنهاد من این است که تستهای متعددی را قبل از اینکه به اتمام مرحله نهایی برسید، انجام دهید.
انتخابهای نادرست برای فونت متن اصلی:
به دلیل وجود دامنه وسیعی از فونتهای در دسترس، انتخاب یک فونت برای استفاده در کارهای شما ممکن است ساده نباشد.
غالباً طراحان به یک طرح حرف جالب و جدید علاقه پیدا کرده و بیدرنگ به دنبال جایی برای استفاده از آن هستند. فکر میکنم همه ما این تجربه را داشتهایم. بیایید یک مثال را با هم بینیم:
متاسفانه در این مورد میگوییم " فونت خوب، تبدیل به یک فونت بد شدهاست". میبینید که چگونه استفاده از فونت تزئینیی گیج کننده در تیتر، وقتی به طور همزمان در متن اصلی هم بکار رود، زننده به نظر میرسد.
در این مثال، خوانایی متن آسیب دیده و خواننده احتمالاً توجه دقیقی به پاراگراف نمیکند. چرا که در فهم کلمات دشواریهایی وجود دارد. بنابراین، وقتی هر قسمت متن اصلی را ویرایش میکنید، پیشنهاد من، استفاده از یک مدل طرح حرف خطی، کلاسیک و به سهولت قابل خواندن است.
اشتباه متداول دیگر، انتخاب فونتهایی در جایگاه نخست است، بدون در نظر گرفتن دلایل کافی برای نوشتن آنها. در واقع باید بدانید که امکان تطبیق دادن طرح حروف با شرایط مختلف وجود دارد. برای مثال فونتهای Serif که میتوانند احساس قدرت را برسانند، معمولاً برای متنهای رسمی مثل متنهای حقوقی، چکیدهها یا مقالههای علمی مناسب هستند. متناوباً برای نوشتن متنهای غیر رسمی و دوستانه میتوانید از طرح حرفSans serif یا نوعی طرح نازک و بسیار شفاف استفاده کنید.
انتخاب ضعیف رنگ:
عامل مهم دیگری که خوانایی متن را افزایش میدهد، رنگهای انتخابی پس زمینه و متن است.
استفاده از دو تونالیته رنگی که بسیار به هم شبیه هستند، اشتباه دیگری است که تشخیص و تمایز کلمات را با زمینه بسیار دشوار میکند. این اشتباه علاوه بر اینکه موجب رنجش بسیاری از کاربران شده، برای کسانی که مشکلات بینایی دارند نیز، مشکلاتی را ایجاد میکند. باید مراقب باشید که برخی رنگها ممکن است تاثیرات بسیار بد و مخربی روی چشم بگذارند. رنگهایی مثل سبز و قرمز یا سفید و زرد را هرگز با هم بکار نبرید.
در نتیجه وقتی به انتخاب 2 یا تعداد بیشتری رنگ برای کارتان نیاز دارید، من به شما پیشنهاد میکنم کنتراست مناسبی را جستجو کنید که نه خیلی تند باشد و نه خیلی ضعیف.
لیدینگ
لیدینگ فاصله بین خطوط متوالی در یک متن است.
این اصطلاح از قطعههای باریک سربی گرفته شده است که چاپگرهای پرسی قدیمی، به وسیله آن مکانی را برای تامین هر سطر از حروف ایجاد میکردند. بسیاری از طراحان برای رسیدن به اهمیت واقعی این ویژگی، ممکن است قسمتی از حروف کوچک انگلیسی که پایینتر از خط زمینه شروع میشوند را در یک خط، روی قسمت بالای حروف کوچک در خط پایینی بیندازند. متناوباً اگر فواصل زیادی بین سطرها قرار دهید متن دشوار و بیربطی را برای خوانندگان فراهم کردهاید.
برای جلوگیری از این اشتباه، شروع با اندازه فونت %140 یک قاعده خوب خواهد بود.
مثلاً اندازه طرح حرف را روی 20pt تصور کنید، در نتیجه ارتفاع خط تقریباً 26 تا 28pt خواهد شد.
به خاطر داشته باشید که فونتهای Serif معمولاً به لدینگ بیشتری نسبت به فونتهای San serif نیاز دارند و حروف بلوکی و سنگینتر به فضای عمودی بیشتری نسبت به حروف سبکتر نیاز دارند.
توضیح این نکات در اینجا به پایان رسیدند. امیدوارم که به شما کمک کند تا لحظات جالبی را با حروف داشته باشید.
منبع:sitepoint.com