اگر طراح تازهکاری هستید که در جستجوی راههایی به منظور توسعه و پیشرفت مجموعه مهارتهای فعلی خود میباشید و یا اینکه تجارت کوچکی دارید و میخواهید ذهن خود را پیرامون طراحی لوگویی متمرکز کنید، این مقاله را برای دستیابی به راهکارها و ایدههای جدید مطالعه کنید. با به کار گیری این روشها، خواهید توانست از اشتباهات دیگران درس گرفته و آنها را تکرار نکنید.
زمان شما ارزشمند است، پس نباید با روشهای نادرست طراحی، آن را هدر بدهید.
1-طراحی کور
منظور ما از این اصطلاح، کار کردن بدون هر نوع آگاهی (یا با دادههای مبهم) از کار مشتری است. تشریح میزان هرج و مرج و بینظمی که در پس این عمل خفته است، برای من دشوار است. در حالی که راهحل این کار، به اندازهای ساده است که در بیشتر مواقع احمقانه به نظر میرسد. آغاز پروژه با چشمان بسته، در نهایت به شکست پروژه خواهد انجامید. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در این حوزه به لینک جزئیات آموزنده برای سازماندهی فرآیند طراحی گرافیکی مراجعه کنید.
2-توجه صرف به اولویتهای شخصی و ذهنی طراح
طراحی، فرم بسیار شخصی و خصوصی از یک کار خلاق است. اما یک طراح باید خیلی زود، این مساله مهم را فرا بگیرد که، هر محصول برای یک گروه هدف خاص طراحی میشود و توجه صرف به عقاید و اولویتهای شخصی در این فرآیند میتواند برای کار شما مخاطره آمیز باشد. در برخی موارد، سلایق کارفرما تاثیر بسزایی بر قضاوت در مورد آنچه که به بهتر شدن پروژه کمک میکند، خواهد داشت.
اینکه، بتوانید از نقطه نظر مخاطب به پروژه نگاه کنید، درس سختی است، اما بهتر است هر چه سریعتر آن را فرابگیرید.
3-عدم توجه به ویژگیهای انحصاری یک محصول
هر مشتری یا کارفرما، نقطه فروش انحصاری (unique selling point :UPS ) خود را دارد. این نقاط بسیار متفاوتند و توجه به آنها در طراحی بسیار مهم است.
توجه به upsها را همواره به خاطر داشته باشید و بدانید تهیه قالب طراحی به صورت دقیق و هوشمندانه، در پیرامون آن، (مسلماً شما نمیخواهید به زور، چیزی را در گلوی مردم فرو کنید) قدم مهمی در رسیدن به یک طراحی صحیح خواهد بود.
4-غفلت از مکانیابی برند.
مکانیابی برند چیزی است که فراتر از هویت برند یا لوگو قرار میگیرد؛ و عمیقاً ریشه در اصل و ذات محصول دارد. اساساً مکانیابی برند، به معنای این است که بدانید یک برند خاص در مقایسه با دیگر برندهایی که محصولات مشابه (یا حتی همان محصول) را تولید میکنند، در چه جایگاهی قرار دارد. به عنوان نمونه، شکلات Mars به لحاظ قیمت ارزان است اما به لحاظ ارزش در انتهای لیست ارزشگذاری شکلاتها قرار ندارد. در حالیکه شکلات lindt در جایگاه ارزشی و البته قیمتی بالایی (و خودشان هم همین طور نشان میدهند) دیده میشود که این موضوع در لوگوی تجاری شرکت نیز انعکاس دارد.
اطلاع دقیق از جایگاه برند مشتریان، در مقایسه با برندهای دیگر، روش کاملاً صحیحی برای رسیدن به یک طراحی دقیق از لوگوی آنها خواهد بود.
5-ناقص بودن تحقیقات
مطمئن شوید که همه جوانب مرتبط با مشتری خود را به منظور انجام طراحی دقیق متوجه شدهاید. بنگاه تجاری که شما برای آن کار میکنید، به احتمال قوی المانهای پنهان در طراحی یک لوگوی خوب را به طور کامل نمیداند و از ارائه اطلاعتی که به نظر آنها غیر ضروری است، صرف نظر میکند. در واقع آنها نمیدانند که چگونه از نقطه نظر طراحی، بین آنچه که لازم است و آنچه که لازم نیست، تفاوت بگذارند. شما نباید بر پایه شانس طراحی کنید، بلکه باید آنچه طراحی شما را از نظر کارفرما خوب میسازد، بشناسید و به آن عمل کنید. همه چیز را درباره تجارت آنها به طور دقیق بررسی کنید.
در این مورد به لینک نمونههایی از طراحی لوگوی خلاقانه مراجعه کنید.
6-کاربرد محدود
این دامی است که بسیاری از طراحان به آسانی در آن میافتند: در ذهن خود لوگویی را (به صورت سطحی) طراحی میکنید که روی یک وب سایت یا حداکثر روی یک تی شرت قرار میگیرد. اما اگر کارفرمای شما بخواهد لوگو را روی مجموعهای از چیزهای مختلف قرار دهد، چه باید کرد.؟
شما باید نسبت به این شرایط و امکانسنجی آنها آگاه بوده و چیزی را طراحی کنید که به سادگی در مکانهای متفاوت و گوناگون به کار برده شود. بهترین مثال در این مورد لوگوی تیک مانند Nike است.
7-انتخابهای متعدد
این موردی است که از راه تجربه به دست میآید. ارائه مجموعه گستردهای از طرحهای بالقوه به کارفرما کار درستی نیست. درپایان کار، آنها به دنبال انتخاب یک یا حداکثر دو طرحی هستند که شما زمان و انرژی کافی را صرف انجام آنها کردهاید. چنانچه تعداد زیادی طرح ساده و ابتدایی را برای انتخاب در اختیار کارفرما بگذارید، ایدهپردازی و کار خود را در نظر او بیارزش کردهاید. کارفرمایان و مشتریها ممکن است علاقهمند به دیدن چندین نمونه کار مختلف باشند، اما همیشه به خاطر داشته باشید که، این شما هستید که باید آنها را به سمت طرح درست و مناسب برای برند شرکتشان هدایت کنید، نه برعکس.
لینک Making Sense of Clients’ Inputs را ببینید.
8-آیا طراحی شما در سادهترین صورت خود کار میکند؟
چنانچه همه امکانات دیجیتالی، که توانایی طراحی لوگوهایی بسیار عالی را دارند و همچنین بخش خوب و ساده طراحی لوگو به نظر آیند، کنار بگذارید، شانس تولید بخش قوی و در عین حال زیبای طراحی را برای خود فراهم آوردهاید. یک طراحی ضعیف را میتوان از طریق امکانات نامحدود فتوشاپ، قویتر نشان داد، اما این روش در طراحی لوگو نتایج بسیار بدی خواهد داشت. در واقع، در طراحی لوگو به دنبال چیزی هستیم که با داشتن سادهترین صورت، در بالاترین جایگاه قرار گیرد.
9-ارائه دلایل قوی و مستند
وقتی کارفرما دلیل طراحی موضوعی را به شیوهای خاص، از شما میپرسد و تنها پاسخی که به ذهن شما میآید عبارتست از: "به نظر من این طراحی برای این موضوع زیبا و مناسب است"، احساس خوبی در او به وجود نخواهد آمد. ارائه دلایل و سلایق شخصی در توصیف لوگوها، در زمره پاسخهای مطلقاً منفی به شمار میرود. باید بتوانید یک دلیل قوی و مستند برای هر یک از ایدهها و انتخابها در طراحی خود بیاورید. در طراحی شما، هر پیکسل باید دلیل منطقی و قوی برای جایگذاری در طرح داشته باشد.
توجه به همه این موارد، روش خلاقانهای به منظور جلوگیری از برخی اشتباهات متداول در طراحی لوگوها است. البته هیچ روش یادگیریای، سریعتر و مطمئنتر از این نیست که در محیط کاری خود و از اشتباهات خودتان، درس بگیرید.
وقتی یکبار به دلیل انجام یک اشتباه، دچار مشکل شدید، دیگر آن اشتباه را تکرار نخواهید کرد. در مواردی اشتباه کردن چیز خوبی است، آن را بپذیرید.
منبع:graphicmania.net