همه دانشجویان رشته طراحی آرزو دارند که روزی یک مدیر هنری شوند، سوال اینجاست که آنها باید برای رسیدن به این هدف چه کاری انجام دهند؟ در این مقاله، سه مدیر برجسته هنری توضیح میدهند که چه عواملی مستلزم رسیدن به این هدف است. آنها همچنین راهکارها و نکاتی را برای اینکه یک مدیر هنری موفق باشید را به شما پیشنهاد میدهند.
مدیر هنری عنوان شغلیِ هیجانانگیزی است که بسیاری از مردم مشتاق دست یافتن به آن هستند. البته این عنوان شغلی معانی متفاوتی را در شاخههای مختلف به خود میگیرد.
یک مدیر هنری، در رشتههای بسیاری نظیر تبلیغات، بازاریابی، چاپ و نشر، فیلم و تلویزیون، طراحی سایت و بازیهای ویدئویی فعالیت میکند. مدیر هنری معمولاً مدیریت تیمی از طراحان که روی یک بروشور ابتکاری و جدید مشغول بکارند، را بر عهده دارد. البته میزان مسئولیت و یا عدم وابستگی در حوزههای مختلف این شغل، بسیار متفاوت است. ما از سه مدیر هنری خواستهایم تا تجربیات و تفکرات خویش را در حوزه شغلی خود برای ما بیان کنند. برای اینکه نظر آنها را درباره موارد زیر بدانید، مقاله زیر را مطالعه کنید:
1. آنها در مورد معنای عنوان شغلی خود چه نظری دارند؟
2. به چه تمریناتی نیاز دارند؟
3. کارفرمایان، چه ویژگیهایی را از یک مدیر هنری باهوش انتظار دارند؟
جیمز فنتون(James Fenton)
جیمز فنتون، یک طراح و مدیر هنری در انگلستان است. او بنیانگذار موسسه Blimp Creative بوده که مجموعهای از طراحان حرفهای و متخصص در زمینه طراحی دیجیتال و کپی رایت در عرصه وب و موبایل را به کار گرفته است.
برای اینکه بدانیم چه انتظاری از یک مدیر هنری داریم، ابتدا باید به معنای این واژه از دو جنبه توجه کرد. یکی به عنوان عنصری از یک گروه و دیگری به عنوان یک عنصر خلاق و منفرد. به عنوان یک مدیر هنری، باید نقش یک راهنما را داشته باشیدکه نگاه اعضاء گروه را هدایت و جهتدهی میکند. اگر چنانچه فردی هستید که خود را یک دنباله رو درجه یک و عالی در زمینه طراحی قلم داد میکنید، در این صورت به شکل اجتناب ناپذیری مسئول زوال و نابودی شرمسارانه گروه خود خواهید بود. شما باید بتوانید استعدادهای اطراف خود را شناسایی کرده، چگونه بهتر بودن برای رسیدن به آنها که از شما بهترند را یاد بگیرید. مدیران هنری که خودشان را در موقعیت سلسه مراتب اختیارات میبینند واقعاً مدیرانی ستودنی هستند.
مربی و جهتدهی
مطمئناً جنبههایی از مدیریت در این حوزه وجود دارد. باید بتوانید از کار افراد انتقادکنید، ضربالعجلها را در یابید، به بودجه و مسائل مادی اشراف داشته باشید و البته اولین و مهمترین کار شما، جهت دهی، راهنمایی و مربیگری افرادی است که به هدایت شما نیاز دارند و مسئولیت آنها بر عهده شماست.
وظیفه یک مدیر هنری را میتوان با کار یک آشپز که ترکیب مواد تشکیل دهنده برای تولید منویی از غذاهای لذتبخش است، مقایسه کرد. همه طراحان، سبک، سلیقه و شخصیت فردی خود را در کارشان منعکس میکنند. علی رقم محدودیتهای ناشی از توجه به راهبرد یک برند خاص، امکانات زیادی برای ابتکار و اصالت در کار وجود دارد. این وظیفه مدیر هنری است که سلایق متفاوت اعضای گروه را بشناسد، تشخیص دهد و سپس آنها را به دقت و ظرافت ترکیب کند، تا این سلایق بتوانند یکدیگر را کامل کرده و در نهایت یک تجربه به لحاظ حسی متعادل و در عین حال هیجانانگیز را به وجود آورند.
راوی
مدیریت هنری، صرفاً یک تجربه بصری نیست. وظیفه اصلی مدیر هنری، راهنمایی و هدایت کاربران از طریق اطلاعاتی است که به آنها میدهد. مدیر هنری باید متن نوشتاری را به مانند یک تصویر درک کرده، در مورد وظایف راوی صحبت کند، کلمات و تصاویر را با یکدیگر ترکیب کند، ساختار و ترتیب را از طریق لیاوت و تایپوگرافی بسازد، وزن و تاکیدی که معنا و پیام را میرساند، آماده کند و سهولت در میزان ادراک بینندگان را برآورده سازد. همچنین باید بین نویسندگان و طراحان به مانند میانجی عمل کرده و نظم و ترتیب در کار را همراه با محیطی صمیمی ایجاد کنید.
ذهن باز
برای من، یک مدیر هنری خوب باید به نفوذ، نظرات و تخصص افرادی که با آنها کار میکند، اهمیت بدهد، از استعداد و ذوق آنها قدردانی کرده و نقاط ضعف و قوت شان را بشناسد. این در حالی است که باید چشم انداز روشنی از رساندن یک پیام که مستقیماً با خواننده، بیننده و یا کاربر سخن گوید، را در سر بپروراند.
هیچ فرمول واحدی برای ساخت یک مدیر هنری خوب وجود ندارد: نه تفکر منظمی در مدارس طراحی حاکم است و نه حتی کتاب یا راهنمایی که گامهای موفقیت را تعریف کند، وجود دارد. هر کارگردان هنری مسیر آموزشی طی شده را فراموش میکند و سپس تعریف خاص خود را از آنچه باید انجام دهد در ذهن تداعی کرده و رویکرد ویژهای را برای انجام صحیح کارها در پیش میگیرد. گاهی اوقات، او این مسائل را از مربیان خود میآموزد و در مسیر استاد و شاگردی آنها را منتقل میکند. در حالی که دیگران ممکن است روند کار خود را به طور مستقل فرموله و از طریق آزمون و خطا و تجربههای شخصی اهداف خود را دنبال کنند.
جنی تیلون(Jenny Theolin)
جنی تیلون مجموعهای از وظایف یک مدیر و کارگردان ارشد هنری را انجام داده است و در حال حاضر یک مدیر خلاق در مجموعه Soapbox & Sons است. او ملیت سوئدی داشته و در لندن سکونت دارد. با مجله وب همکاری میکند و همچنین به وبلاگ نویسی علاقه دارد.
مدیر هنری کیست؟ به نظر سوال سادهای میرسد، اما تعریف وظیفه شغلی در یک یا دو کلمه، کار بسیار مشکلی است. طراح، مدیر هنری و مدیر خلاق، وجود همه این عناوین برای ایجاد یک ساختار در درون بخشهای سازمانی به صورتی که به نفع مشتری بوده و در فرایند استخدام بکار رود، ضروری است. توصیفاتی نظیر Web Ninja', 'Pixel Guru' و 'Creative Wizard' که ممکن است شما را به اشتباه بیاندازد نیز در دنیای مدیران هنری دیده میشود. اما چگونه همه این موارد به شغل ما مرتبط میشود؟
در بسیاری از شرکتها، ساختار تیم سنتی به مجموعهای از گروههای خلاق تبدیل شده است. در این گروهها، افراد، بسیاری از مهارتهای کاری خود را با هم به اشتراک گذاشتهاند.
ترکیبهای خلاق
کار برای برندهای تجاری، به صورت طراحی و تبلیغات سبب شد تا من تجربه همکاری با بسیاری از سازمانها و شرکتهای بزرگ مانند Interbrand تا آژانسهای کوچکتر نظیرMuirhoward را داشته باشم. زمانی که در مورد دوم مشغول به کار بودم، ایدههایی را برای مبارزات انتخاباتی و تبلیغات، در ذهن میپروراندم. کار در کنار یک مدیر خلاق مرا مطمئن ساخت که استراتژی خلاق باید ابتکاری، محرک و مناسب با سلیقه مشتری باشد.
مهارتهای افراد
برای من، تفاوت اصلی بین یک مدیر هنری و طراح گرافیک در کار با کامپیوتر یا کار با افراد تعریف میشود. از آنجا که من ترجیح میدهم صنعت مبتکرانه امروزی را به صورت صنعت مردمی ببینم، این نوع همکاری و کار گروهی، کلید رسیدن به یک کار جدید و هیجان انگیز برای من بود.
بدترین چیز برای یک کار تبلیغاتی چیست؟ به نظر من بدترین چیز این است که توانایی اجرای ایدههای خودم را نداشته باشم و در پذیرش استاندارهای بالا و البته تا حدی مضحک خود، نیاز به جلب اعتماد دیگران را احساس کنم. احاطه شدن با افرادبزرگ و استعدادهای شگفت انگیز (صرف نظر از بالا و پایینهای روز به روز مشتریهای مشکل پسند و یا دستورات نفرت انگیز) بهترین چیزها در مورد این نوع کار هستند.
اد رابینسون(Ed Robinson)
عکاس، مدیر هنری و تدوینگر عکس، اد رابینسون، بنیانگذار موسسه مشاوره بصری OneRedEye Visual Communications. است.
یکی از وظایف اصلی مدیر هنری، معمولاً توجه به رشتههای مختلف عکاسی هنری است. فکر کردم که ابتدا تجارب خود در این زمینه را با شما در میان بگذارم و سپس برخی راهنماییها و نکات را برای کار خاص شما در حوزه مدیریت هنری ارائه کنم.
اولین عکسبرداری
من بسیار خوش شانس بودم که در سن پایین برای عکاسی به موسسهای که از سوی مادربزرگم، جوآن سیسلی، مشاور برجسته بصری، تاسیس شده بود، وارد شدم و در سن 12 سالگی، اولین عکس برداری از یک مسابقه موسیقی تحت عنوان Lake District music را انجام دادم.
البته در این مرحله، من صرفا به عنوان دستیار فعالیت میکردم، اما چشمان من به سوی دنیای بسیار جدیدی که انتظار آن را نداشتم گشوده شد، و درست از آن زمان بود که من شیفته عکاسی شدم.
مسیر شغلی
پس از چندین سال، دستیاری، گوش دادن، یادگیری ترکیبها، جهت یابی، آماده سازی، تفکر خلاق و کشف آرام برخی چیزها، من استعداد درک و هنر کارگردانی لازم را بدست آوردم. پس از آن بود که این یافتهها را در داستانهایی که به لحاظ زیبایی شناختی در جهت تبلیغات شرکتها بودند، و به نوعی برای رسانهها در سراسر جهان در نظر گرفته شده بودند، بکار بردم.
در حال حاضر نیز من یک کارگردان خلاق، عکاس و مدیر فیلمبرداری هستم. همه این وظایف است که با توجه به مهارتهای قابل انتقال، شاخههای مختلف رشته مدیریت هنری را توسعه میدهند.
اولین کار من
اولین کار هنری کاملاً مستقل من، فعالیت تبلیغاتی برای اسپانسر British Gas با نام Stepping Out بود که برای آموزش نسلهای قدیمیتر به منظور انجام فعالیت مجدد در نظر گرفته شده بود.
همه این تجارب اولیه و آموزشها بود که به طرحی منتج شد که در نتیجه آن تعداد زیادی از افراد بازنشسته که روزگاری در مرکزیت کارهای هنری قرار داشتند نظیر هانر بلک من و پوسی گالور، در مرکزیت کارهای جدید قرار بگیرند. این موقعیت در حالی به دست آمد که بسیاری از آنها علاقهای به شنیدن حرفهای یک مدیر هنری جوان نداشتند و بیشتر به ستارههای فیلم علاقهمند بودند.
من یک تصمیم اساسی برای ایجاد خلاقیت در کارها گرفته و مردی با صورت بزرگ و کلاه حصیری را انتخاب کردم. سپس مجموعهای پر از سنگهای بزرگ را انتخاب کرده و از هانر و آن مرد در حالی که در کنار یکدیگر در ساحل قدم میزدند، عکسبرداری کردم. راه حل ساده ای که احترام به عکاس، مشتری و هانر را موجب شد. این تجربه، شناخت وظایف یک مدیر هنری را برای من مشخص کرد.
نکاتی برای عکاسی
تجربه من نشان داده است که شاخههای مختلف، فرمها و سطوح مختلفی از مدیریت هنری را میطلبند. با این وجود در اینجا تعدادی از نکات کلی را مطرح میکنم.
1. پیش طراحی. با مشتری، عکاس و کارکنان به صورت گروهی کار کنید. تا به بهترین رویکرد خلاقانه که با سفارش کار تناسب دارد و احتیاجات مالی را برآورده میکند، برسید.
2. محصولات. اگر تولید کننده، عضوی از گروه شما نیست، پس مدیر هنری میتواند با طراحی بر اساس مکانها و افراد، تناسبی خلاقانه را ایجاد کند.
3. به طور نزدیک با عکاس خود کار کنید، افکار خود را برای رسیدن به یک نتیجه خلاقانه، با هم به اشتراک بگذارید. مطمئن باشید همکاری و احترام متقابل کلید موفقیت خواهد بود.
4. همیشه نگاهی به محصول نهایی داشته و در حالی که به عکاسان اجازه خلاقیت میدهید، عکسبرداری را طبق سفارش انجام دهید.
5. به توافق خوبی با گروهتان بر سر موضوعات برسید. سیاست داشته باشید، ولی به هنگام ضرورت برای رسیدن به اهداف نهایی خود، جدی باشید.
6. وقتی شرایط دقیقاً بر طبق نقشه پیش نمیرود، سعی کنید کمی انعطاف پذیر باشید.
راهنمایی کلیدی جهت تبدیل شدن به یک مدیر هنری
در اینجا جنی تئولین نکاتی را برای هر کسی که می خواهد یک مدیر هنری شود بیان کرده است.
1. تهیهی یک مجموعه کار جذاب
کتابی را فرض کنید که بحث برانگیز و جذاب است. به عنوان یک فارغ التحصیل و یا یک دانشجو، معمولاً شما یک کار واقعی ندارید، بنابراین آن را با آنچه در ذهن شماست، تصور کنید. آن را به یاد ماندنی بسازید. %90 کتابهایی که من دیدهام بلافاصله فراموش میشوند.
2. خودخواه باشید ولی در چاه نیفتید
شما نسل جدید هستید، آنچه که انجام میدهید را جدی بگیرید و آن را به بهترین نحو به پایان رسانید.
3. روابط دوستانهای داشته باشید. به افراد و کارشان علاقه نشان دهید
قهرمانان خود را جستجو کنید و با آنها ملاقات داشته باشید. بسیاری از مردم صحبت کردن درباره خود را دوست دارند، بنابراین برای مشاوره با آنها ملاقات کنید. از ذهن آنها کمک بگیرید و کارهای آنها را ببینید! اگر نشانههای بدست آمده را قدیمی دیدید، تعجب نکنید. در حین ملاقات، اولویت خود را تحریک کردن آنها قرار دهید. در این صورت شما بهتر از آنچه تا کنون بودهید خواهید شد. البته این کار را در محیط مناسب و با فراد مناسب انجام دهید، آنها میخواهند به چالش کشیده شوند. به من اطمینان کنید.
4. در اوج وبلاگها و گزارشات مهم باشید
در اوج حرکت کنید و در یک حباب گیر نکنید. اکتشافات خلاق یکی از مزایای این صنعت است، بنابراین رها باشید و کارهای مختلف را متفاوت با دیگران انجام دهید.
5. خودتان را به بهترین روش، مورد توجه قرار دهید
بلند و واضح صحبت کنید، گاهی اوقات حتی نیاز هست که قاطعانه سرفه کنید!
کارفرمایان به دنبال چه چیزی هستند
در اینجا، اد رابینسون به فهرستی با چهار ویژگی اصلی به هنگام استخدام یک مدیر هنری جدید اشاره میکند..
1- ویژگی شخصیتی
در طول سالهایی که برای نامهای تجاری و شرکتها به عنوان مدیر هنری، عکاسی کردهام، نقش اساسی افراد، ویژگی و شخصیت آنها، یک عامل مهم تصمیم گیری برای یک مدیر هنری بوده است.
2- خلاقیت
توانایی تولید با توجه به سفارشات اولیهای که به نظر نمیآید یکدیگر را پوشش میدهند، یک ویژگی مهم است.
3- دانش
دانش اولیه از اینکه با استفاده از ابزارهای موجود، پیش تولید کنندهگان و عکاسان چه چیزی را به دست میآورند از ضروریات است.
4- ارائه
نمایش و ارائه یک مجموعه خوب از کارهایتان که نشان دهنده سبک هنری خاص شما باشد، میتواند در استخدام شما بسیار موثر باشد.
منبع:www.creativebloq.com