ما در دنیایی زندگی میکنیم که با کارهای هنرمندان گرافیک احاطه شده است. حجم وسیعی از لوگوها، تصاویر، نشانهها و نمادهایی که در اطراف ما هستند تاثیر بسیار زیادی (حتی شاید بیش از ارزش واقعیشان) بر تصمیمگیریهای ما دارند. به نظر ماد لاوین (Moud Lovin)، طراحی گرافیکی به طرز پیچیدهای در یک فرهنگ بزرگتر جاسازی شده تا بتواند انعکاس دهنده الگوهای مشخصهای و نیز ابهامات آن فرهنگ باشد.
این طرحها هیچگاه متغیرهای کاملاً مستقلی، صرفنظر از اینکه چگونه طرز تفکر افراد را تغییر میدهند، نبودهاند. سیاستمداران، بازرگانان و تجار، صنعتگران و رهبران عقیده و اندیشههای بشری که دیر زمانی است به قدرت ابزارهای مختلف گرافیکی پی بردهاند، سرمایههای بسیار هنگفتی را صرف این کار میکنند. از سوی دیگر، دولتها نیز، البته با تاثیر پذیری کمتر، با قدرت این انرژیهای تخیلی آشنایی دارند.
در اینجا باید این نکته را یادآور شد که، با وجود حضور فراگیر این طراحیها در زندگی روزمره، مسئولین و متصدیان این پوسترها، تبلیغ، تایپوگرافیها، برچسبها، بستهبندیها، فرمهای سرشماری، وبسایتها، دستورالعملها و حتی برگههای انتخاباتی، نسبت به توجه عمومی یا انتقاد به این آثار جز در مواریکه اشتباهاتی صورت گیرد، اهمیت زیادی قائل نیستند. کارهای آنها معمولاً بدون امضاء یا حتی نشانهگذاری خاصی ارائه میشود. البته به دانشجویان این رشتهها علاوه بر آموزشهای مختلف به منظور یادگیری طراحیهای جدید و ابداعی، مجموعه مطالعات بسیار مفیدی در حوزههای تاریخی و انتقادی مرتبط ارائه میشود، اما این آموزهها صرفاً به صورت قالبهای ساختاری و سبکی در کارهای آنان وجود دارد.
لاوین، که در یک آموزشگاه هنری در شیکاگو تدریس میکند، تمرکز خود را از زیبایی شناسی طراحی در قرن بیستم به سیاستهای اجرا شده در این دوره تغییر داده است. "دنیای جدید را تمیز کنید" ، مجموعه مقالات ابتکاری و البته غیر معمولی است که در طول دهههای اخیر با رویکردِ توجه به روابطی که طراحی گرافیکی را با توزیع قدرت اقتصادی و سیاسی، و نیز نقش جنسیت و علل ترقی و پیشرفت، پیوند میزنند، نوشته شده است. در این مقالات همچنین دلایل سیاسیِ ایدهآلهای طراحیِ ظاهراً خنثی نیز بیان شدهاند.
این کتاب در سه بخش مجزا ارائه شده است. اولین گروه مقالات، که برای من جذابتر نیز بود، مجموعهای از سبکها را در دوره طلایی طراحی گرافیکی یعنی آلمانِ وایمار و همسایگان آن در دهه 1920 مورد بررسی قرار میدهد. باوهاس (Bauhaus) و نگاه مدرنیسم، در واقع مرکز پدید آمدن اصلاحاتی در اروپا بودند که تا مدتها توجه تاریخنویسان هنری را به خود جلب کرده بود. اما لاوین با رویکرد متفاوتی به این دوران نگاه کرده و با مقایسه و کنار هم قرار دادن کارهای چندین هنرمند مشهور آلمانی و هلندی نظیر John Heartfield، Piet Zwart، Paul Schuitema، Jan Tschichold، و Kurt Schwitters استدلال میکند که پژوهشگران با تاکید بر توجهِ مدرنیسم به فرم و ساختار ، از مشارکت داشتن آن در روند صنعتی شدن و همراهی با مسائل اقتصادی غفلت میکنند. او همچنین استدلال میکند که تمرکز زیباییشناختی مدرنیسم نه تنها انعکاس دهنده بی علاقگی یا عدم توجه به مسائل اجتماعی نیست، بلکه بخشی از امیدواریهای همیشگی برای دستیابی تکنولوژی جدید به ایجاد تساویهای اجتماعی بیشتر نیز بوده است. تمیزی و وضوح به عنوان اهداف گرافیکی آن دوره، در واقع بازتاب "رویکرد کاملاً مردگرایانه (masculinist) به مونتاژ تصویری و فرهنگ جمعی، فرضها و تصویرسازیهای مبهم، تولید زیاد محصولات مکانیکی و تقریباً عدم توجه کامل به دنیای کالاهای مصرفی زنان" بوده است. تعداد اندکی از زنان طراح نظیرGrete Stern و Ellen Auerbach نیز در دهه 1920 در عرصههای هنری حضور داشتند، که از شرکتها و انجمنهای با نفوذ هنری و تبلیغاتی مانند Circle of New Advertising Designers که رویکردهای اجتماعی و فرهنگی کلیشهای به مقوله جنسیت داشتند، مستثنی بودند، اما تاثیر آنها در آن دوران بسیار محدود و جزئی بود.
این مجموعه مقالات که علاوه بر استدلال قوی و حمایت کافی، بسیار متقاعد کننده نیز میباشد، به معرفی وقایع معنادار و مهمی از طرحبندیهای تجاری خاص پرداخته، و توانسته است مخاطب حرفهای و مخصوص خود را نیز در بسیاری موارد به چالش بکشاند.
بخش میانی این کتاب که بزرگترین بخش آن نیز میباشد، تمرکز بیشتر خود را بر وقایع دهههای اخیر گذارده است. در این قسمت، لاوین توجه خاصی به تنشها و بحرانهای زندگی آمریکایی بین دو دیدگاه حاکم در آن دوران یعنی فردگرایی مخرب، و جمعگرایی پنهان، داشته، و نیز با دقت بسیار به مقوله جنسیت در دوره معاصر پرداخته است. بررسی موضوعات مختلف (روند تکاملی لوگوهای شرکتی، اجتماعات فعال هنری، و نمونه کارهای گسترده با موضوع توصیفات شخصی ارائه شده از سوی طراحان گرافیکی زن) سبب شد تا او یکبار دیگر ثابت کند که چگونه گرافیکهای مشخص و معین میتواند در جهت اهدافی نظیر شخصیت دادن (شخصیت بخشیدن) به شرکتها، رسیدن به اهداف کمونیستی یا به طور قطعیتر، بهرهبرداری از ایدهآلهای ساده، تکراری، موفق و یکسان در جاذبه بخشیدن به خودستاییهای فردگرایانه بکار گرفته شوند. در این موارد، یک موسسه در نقش یک فرد ظاهر میشود. بازخوردهای گرافیکی و انتقادی به این دیدگاه، هرگز نامحسوس و نامعلوم نبود، اما به طور گستردهای در حاشیه قرار داشت و لاوین به خوبی توانست روشهایی را ارائه کند که مخالفتها و عقاید مخالفِ هنرمندانی نظیر William Golden، Ben Shahn، و Stephen Kroninger و جوامع هنری دیگر را، اثبات میکرد.
در بخش پایانی کتاب دو مقاله مختصر اولی با موضوع حریم خصوصی و دیگری با موضوع بازیگران الکترونیکی و طراحی گرافیکی روی وب سایتها، آورده شده است. لاوین با ارائه این دو مقاله به این نتیجه میرسد که همزمان با پیشرفت گرافیکهای کامپیوتری باید مسائل مرتبط با محافظت حریم خصوصی رابط کاربر و آژانسهای جمع آوری اطلاعات، نیز روشن شوند. به مانند بخشهای نخستین، مجموعه یادداشتهای این قسمت نیز به صورت غیر رسمی و مرتبط با شرح حال خود نویسنده ارائه شده است.
مشکل فراروی هنرمدان گرافیکی که به دنبال جذب مخاطب بیشتر از طریق پیامهای انتقادی هستند، با وضعیت دشواری که هنرمندان سنتی و موفق با آن روبرو بودند، تفاوت چندانی ندارد. به جز اینکه بستههای حمایتی، احتیاجات و نیازهای توزیعی، برای طراحان تجاری امروزی بسیار زیاد و قابل توجه است.
از سوی دیگر با توجه به شرایط کارفرمایان شرکتی و عدم وجود تشریفاتی که به ترویج مجسمه سازی و نقاشی در گذشته کمک میکرد (افتتاح گالریها، انتشار مقالات در روزنامهها، تبلیغات مرتبط با فروش و روابط عمومی)، امروزه هنرمندان گرافیکی با محدویتها و فشارهای بسیاری به انجام فعالیتهای هنری خود میپردازند. البته این امکان وجود دارد که لاوین در رابطه با این محدویتها اغراق کرده باشد. کتاب نسبتاً کوتاه و مختصر او، هدف مهم و اساسی را با تاکید بر حسنِ انتخاب بسیار خوب و دقیق موجود در آن دنبال میکند. در واقع، لاوین، در حین اعتقاد به اینکه الگوهای گرافیکی متداول و غالب، نسبت به گذشته، بینش آفرین و دلالت بخش هستند، آنها را بیشتر در معرضِ چالشهای سیستماتیک میبینند. هر چند عجیب است، اما دیگر از برخی مدلهای انتقادی بسیار شدید در دهههای اخیر(TiborKalman) حتی نامی نیز برده نمیشود.
اما دست آورد مهم لاوین در این کتاب اولاً اهمیت اگاهی از نقشی است که هنر گرافیک در میدان وسیع اجتماع و سیاست بازی میکند، و ثانیاً ارائه روشهایی است که به کاربری هوشمندانه متن و تصویر منجر شده و در نتیجه تاثیر گذاری پیامها را در سطح وسیعی افزایش میدهد. از سوی دیگر لاوین با تحلیل دقیق روی مجموعهای از طراحیهای تاریخی معاصر و همچنین تحقیق بر پایه بافتهای فرهنگی، توانست مباحثی را ارئه کند که بر پایه دلالتهای مستدل، تفسیر ما را از گذشته، و نیز کارهای هنری در آینده، تحت تاثیر قرار دهد.