۲۸بهمن
جفری ماس، متولد نیویورک، در دانشگاه ورمونت و دانشکده هنر و معماری دانشگاه ییل تحصیل کرد. تا سال ۱۹۷۱ به عنوان تصویرگر آزاد مشغول به کار بود. او جوایز طلایی و نقرهای باشگاه مدیران هنری نیویورک را ربود و مدال نقرهای طراحان نشریات را دریافت کرد. در سال ۱۹۷۳ به طراحی برای استنلی جی.هیندن، سردبیر واشنگتن پست، پرداخت و موفقیت کاریکاتورهای بدون شرح وی در این روزنامه باعث شد که آثارش در بیش از سی روزنامه و مجله معتبر ظاهر شوند.
مسئول واحد پخش خبری سی.بی.اس، ریچارد اس.سالانت، گاهی به من گوشزد میکند که خط مشی شرکت، خبرنگاران را از تایید اشخاص و محصولات منع میکند. این سیاستی ضروری و منطقی است. بنابراین، بگذارید از همین حالا بگویم که بر آن نیستم جفری ماس یا نظراتش را تایید کنم.
من به کارهای او اعتیاد دارم. او یک حقیقت جو و یک حقیقت گوست که تخصصش گفتن حقایق تلخ است. روزی یکی میگفت : « آدم ممکن است همه واقعیات را بداند ولی از حقیقت چیزی سر در نیاورد ». همه خبرنگارانی که سرشان به تنشان میارزد این گفته را تایید میکنند و این نکته موجب دلسردی و رنجش آنها میشود. چیزی که نظر مرا به کار ماس جلب کرد همین بود.

مسئول واحد پخش خبری سی.بی.اس، ریچارد اس.سالانت، گاهی به من گوشزد میکند که خط مشی شرکت، خبرنگاران را از تایید اشخاص و محصولات منع میکند. این سیاستی ضروری و منطقی است. بنابراین، بگذارید از همین حالا بگویم که بر آن نیستم جفری ماس یا نظراتش را تایید کنم.
من به کارهای او اعتیاد دارم. او یک حقیقت جو و یک حقیقت گوست که تخصصش گفتن حقایق تلخ است. روزی یکی میگفت : « آدم ممکن است همه واقعیات را بداند ولی از حقیقت چیزی سر در نیاورد ». همه خبرنگارانی که سرشان به تنشان میارزد این گفته را تایید میکنند و این نکته موجب دلسردی و رنجش آنها میشود. چیزی که نظر مرا به کار ماس جلب کرد همین بود.
به کارهایش در واشنگتن پست نگاه میکنم و به خود میگویم : «کار این مرد شاهکار است. خیلی میفهمد. بدون یک کلمه حرف، حقایق را به زیبایی انتقال میدهد. اغلب، به انحاء مختلف، به اندازه یک خبرنگار پرتلاش به حقایق نزدیک میشود و گاهی از آن هم نزدیکتر. چطور این کار را میکند؟ علی الخصوص، چگونه به طور مستمر از عهده این کار بر میآید؟ »
به این ترتیب بود که سیر تکاملی کارهای او را درست تا وقتی نامزد جایزه پولیتزر شد، دنبال کردم. هنوز هم باید به آن سوال اساسی جواب دهم که: او چگونه کارش را غالباً به این خوبی انجام میدهد؟ هنوز توضیحی برای این سئوال پیدا نکردهام. اما موفقیت او آنقدر تداوم داشته که مرا متقاعد میکند که تصادفی نبوده است. این مرد و استعداد او همچنان مطرح خواهد بود و در طرز فکر دیرپای آمریکاییها تحولی ایجاد خواهد کرد.
نمی خواهم بگویم که همیشه درست میگوید و اشتباه نمیکند. چرا، اشتباه هم میکند. چه کسی اشتباه نمیکند؟ نکته این است که نگاه میکند، گوش میدهد، فکر میکند و بعد به شیوه منحصر بفرد خود، دیدهها و شنیدهها و نظرش را مطرح میکند. بدون مصالحه سینه سپر میکند و موضع میگیرد.
آن عده از ما که کار خبرنگاری را به شیوه سنتیتری دنبال میکنند کار ما را به صورت دیگری انجام میدهند. ما سرسپرده روند منظمی هستیم که میگوید : موضوع را بفهم، گفتهها را دقیقاً نقل کن و در متن گزارش، با آنچه جمع آوردهای با انصاف و بیطرفی روبرو شو، البته تا آنجا که این کار از عهده بشر بر میآید. در جریان اصلی روزنامهنگاری آمریکا این امر وجود دارد و به نظر من باید هم وجود داشته باشد. اما ماس جزء جریان دیگری است. جریانی که به او اجازه اعمال نظر مستقیم و طنزپردازی میدهد.
تا حدی به همین دلیل است که خواه شخص، موافق و خواه مخالف ماس باشد (من اغلب با معانی مورد نظر او مخالفم)، به ندرت پیش میآید که کار او کسل کننده باشد؛ حداقل تاثیر کار او آن است که مخاطب را درباره آنچه در حال وقوع است به فکر وا میدارد و خواه شخص بپذیرد که تصویر خاصی از او، در یک روز مشخص گویای حقیقتی است یا خیر، معمولاً میتواند تشخیص دهد که وی اطلاعات فراوانی را در آن تصویر گنجانده است.
شاید آنچه من در کار او اعتیاد آور یافتهام همین باشد، کار او سرگرم کننده و آموزنده است.
آن عده از ما که کار خبرنگاری را به شیوه سنتیتری دنبال میکنند کار ما را به صورت دیگری انجام میدهند. ما سرسپرده روند منظمی هستیم که میگوید : موضوع را بفهم، گفتهها را دقیقاً نقل کن و در متن گزارش، با آنچه جمع آوردهای با انصاف و بیطرفی روبرو شو، البته تا آنجا که این کار از عهده بشر بر میآید. در جریان اصلی روزنامهنگاری آمریکا این امر وجود دارد و به نظر من باید هم وجود داشته باشد. اما ماس جزء جریان دیگری است. جریانی که به او اجازه اعمال نظر مستقیم و طنزپردازی میدهد.
تا حدی به همین دلیل است که خواه شخص، موافق و خواه مخالف ماس باشد (من اغلب با معانی مورد نظر او مخالفم)، به ندرت پیش میآید که کار او کسل کننده باشد؛ حداقل تاثیر کار او آن است که مخاطب را درباره آنچه در حال وقوع است به فکر وا میدارد و خواه شخص بپذیرد که تصویر خاصی از او، در یک روز مشخص گویای حقیقتی است یا خیر، معمولاً میتواند تشخیص دهد که وی اطلاعات فراوانی را در آن تصویر گنجانده است.
شاید آنچه من در کار او اعتیاد آور یافتهام همین باشد، کار او سرگرم کننده و آموزنده است.
۱۱۱۲نمایش
۹۳/۱۱/۲۸