به مانند بسیاری از طراحان، من نیز به تنهایی کار کردن را ترجیح میدهم. در حالی که به قطعه انتخابی موزیک خود گوش میدهم، روی میز کار خم شده و تنها با ایدههای شخصیام، تا هر ساعتی که بخواهم-بیشتر وقتها تا 3 صبح- کار میکنم.
وقتی به صورت پروژهای و آزاد کار میکنید، در کار و برنامههای خود مستقل هستید و من به شخصه این اختیار را دوست دارم. بنابراین زمانی که یک کارفرما مرا به همکاری با سایر طراحان در یک پروژه خاص دعوت میکند، روح شیطانی درون من ظاهر خواهد شد.
هر چند، باید اعتراف کنم پس از یک یا چند ساعت کار فکری با دیگر طراحان، به سرعت با خود یادآوری میکنم که چه میزان، خلاقیت و ابتکار میتواند خارق العاده باشد و هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. توجه گروهی به ایدهها، فرصتها و امکانهای بینظیری به را به وجود میآورد که به تنهایی پشت میز نشستن، حتی فکر کردن به آنها را نیز ممکن نمیسازد. طراحان در کار گروهی یکدیگر را جلو میبرند و این بسیار فراتر از ترکیب کردن مهارتها برای انجام یک کار است.
فعالیتهای گروهی، شما را به روشهای جدید و بسیار عالی میرساند، چراکه خلاقیت و ابتکار از رهگذر کار گروهی هنرمندان شعلهور خواهد شد. جلسات گروهی حل مسائل، افکار بکری در ذهن افراد ایجاد میکند که در کار انفرادی کمتر دیده میشود.
از آنجا که تصمیم گیری در مورد مثلاً نوع پیتزا برای یک صبحانه کاری نیز برای طراحان بسیار دشوار است، نکاتی را یادآوری میکنم که کار گروهی شما را مسالمت آمیز و بدون اشکال کرده و البته مهمتر از همه موفقیت در کار را فراهم میسازد.
توجه به طرز فکر طراح برای اجتناب از نزاع
به نظر میآید که طراحان خلاق و تولیدگر به سادگی، تیمهای طراحی را تشکیل میدهند، اما غالباً بر خلاف این تصور اتفاق میافتد. طراحان گرافیکی باید به زمان و خلاقیت اهمیت بسیاری بدهند و نتایج بدست آمده نیز غالباً شکننده خواهد بود. وقتی هنرمندان منفرد برای کار روی یک مساله پیچیده، زمانبر و چالش برانگیز کنار هم جمع میشوند، اصطکاکها و اختلافهای هنری بین آنها به نزاع منجر میشود. در بسیاری موارد هیچ کس اشتباه نمیکند. در واقع هرکس در مورد یک فرم یا فرم دیگر نظر درستی دارد.
مساله این است که کنار هم قرار دادن درست و تعریف دقیق تعداد زیادی از ایدهها دشوار است. با توجه به تجارب شخصی من، شاید یکی از مهمترین دلایل پاسخ منفی افراد خوش نیت و تولیدگر به کار گروهی، ناامید شدن از به انجام رسیدن کار، علیرغم همکاری کامل اعضا گروه باشد. غالباً اولین گروهی که دست از کار میکشند، حرفهایها هستند. در قید و بند نبودن، هیجانات تند و شورانگیز و نیز احساساتی که زود جریحه دار میشوند، در نهایت، عواملی هستند که غلبه برآنها دشوار خواهد بود.
اینها نیمه دوم شغل یک طراح به حساب میآیند و از آنجا که طراحان عموماً به صورت انفرادی کار میکنند، خود را مجبور به قرارگرفتن در برابر این موانع نمیبینند. در برخی موارد، کار گروهی برای هنرمندان اهمیت زیادی دارد و فرصت رهایی از محیط کار شخصی و انجام انفرادی همه بخشهای پروژه را برای آنها فراهم میآورد. اینکه یک گروه، کار گروهی انجام میدهند، لزوماً به این معنا نیست که همه آنها باید در یک اتاق بنشینند. انجام کار گروهی به طور مستقل برای بسیاری از افراد راحتتر و بهتر است. به این ترتیب افراد میتوانند نقش خود را در پروژه کاملاً متوجه شده و همچنان به عنوان یک طراح منفرد به کار خود ادامه دهند.
برای شما به عنوان یک طراح بسیار مهم است که:
ارتباطات خود را به صورت بسیار موثر و با قابلیت اجرایی بالا مدیریت کنید.
در هنگام هر نوع نزاع و برخورد، بهتر است هر کس فرصتی برای شنیدن صدای دیگران داشته باشد. مهم نیست که موافق یا مخالف باشید، هر کس باید بتواند صحبت کند و ایدهها، افکار و عقاید خود را درباره پروژه با دیگران به اشتراک بگذارد. حتی اگر گروه شما 2 یا 3 نفر هم باشد، میتوانید افکار هرکس را روی تخته وایت برد بنویسید، که همه بتوانند آن را ببینند. همکاری باید فرصت سعی و تلاش برابری برای هر کس بوجود بیاورد، به گونهای که وزن کار برای رسیدن به هدف پروژه به طور مساوی بین افراد تقسیم شود. برابری همیشه به معنای کمیت نیست، ممکن است یک طراح بخش کوچک اما بسیار مهم کار را به عهده بگیرد. مثلاً، نوع حروف، عکس یا لوگو که تاثیر بسیاری بر موفقیت همه پروژه دارد.
مطالب ارائه شده در این قسمت را برای داشتن یک گروه خوب و رسیدن به رضایتمندی کارفرما، همواره به ذهن بسپارید.
تعریف سبک کاری و چگونه متناسب کردن هر یک از اجزاء مختلف
هنر، شگفت انگیز است. چرا که سبکها و طراحان بسیاری در آن وجود دارد. خلاقیت نامحدود بوده و در نتیجه ابتکار، اصالت و استعدادهای بسیاری را در کارهای هنری میتوان دید. با توجه به این مطلب، هر تیم پروژهای، باید یک مدیر داشته باشد. بهتر است مدیر، فرد مسئولیت پذیر گروه باشد-اگر این گونه افراد انتخاب نشوند، حساسیتها و اصطکاکهای ناخواسته افزایش مییابد- یا فردی خارج از اعضای گروه باشد که مسئولیتها به او واگذار شده است.
مدیر از ارتباط شما با سایر همگروهیها به منظور جلوگیری از کار موازی اطمینان حاصل میکند. همچنین مراقب است تا همه کارها به نحو مطلوب انجام شود. لازم نیست مدیر به صورت رسمی تعریف شود، با تجربهترین طراح گروه میتواند در جایگاه مدیریتی قرار گیرد. فردی که توانایی قراردادن افراد در متن وقایع و نیازمندیها را دارد، انتخاب خوب و مناسبی برای پذیرش نقش مدیر است. مدیر باید همواره در جریان مراحل پیشرفت کار قرار گرقته و در مراحل مختلف انجام یک طرح، مراقب تناسب عناصر مختلف طراحی با یکدیگر باشد.
حتی اگر از یک سبک خاصی در طراحی پیروی میشود، ممکن است بخشهای مختلف طراحی به طور کاملاً درستی با یکدیگر در تناسب نباشند و بهتر است جزء به جزء مراحل مرتباً مورد بررسی قرار گیرد.
من مدتی برای یک موسسه تبلیغاتی کوچک به صورت قراردادی کار میکردم. دستیار کارگردان هنری کار بسیار مشخصی را برای من معین کرد. او توانست به خوبی پروژه را هدایت و مدیریت کند، به نحوی که لازم نبود افراد گروه مدت زیادی با هم کار کنند. برای من این پروژه موردی همراه با آسودگی و آسایش خاطر بود، در صلح و آرامش کارم را انجام داده و به گروه تحویل میدادم. پس از یک روز و نیم کار روی پروژه، همه چیز به خوبی پیش میرفت و من توانستم یک استراحت کوچک همراه با نوشیدن قهوه داشته باشم. در این هنگام با فرد دیگری که به طور مستقل روی همان پروژه کار میکرد، برخورد کردم و از او درباره روند انجام کار سوالاتی پرسیدم. در نهایت تعجب، او نیز روی همان صفحه و لوگویی کار میکرد که من مشغول کار روی آن بودم. مطمئن شدم که اشتباهی رخ داده است. با دستیار کارگردان هنری تماس گرفتم، او به خاطر این اشتباه عذرخواهی کرده و تصمیم گرفت تا هر دو به کار خود ادامه دهیم و در نهایت بهترین ایده انتخاب شود. از آنجا که همواره به کار خود افتخار میکردم، تمایل به شرکت در این رقابت را نداشتم ، بنابراین کمی عصبانی شدم. حالا آنچه که به نظر من یک کار گروهی ساده میآمد، تبدیل به یک کابوس شده بود.
بزرگترین درس این اتفاق برای من، شخصی نکردن مسائل به هنگام انجام کار است. رسیدن به این هدف برای من و مطمئناً برای بسیاری از افراد در کارهای خلاقانه و ابتکاری دشوار است.
درس دیگری که از این اتفاق گرفتم این است که علیرغم ترجیح من به انجام کار مستقل، صحبت کردن با دیگر اعضاء گروه و به اشتراک گذاشتن عقاید و ایدهها، روش خوبی برای جلوگیری از قرار گرفتن در شرایط غیر منتظره است. علاوه بر این، کار کردن با یک گروه بزرگ میتواند تجارب خارقالعادهای را در زندگی کاری شما رقم بزند.
کار گروهی را در یک زمانبندی مشخص انجام دهید
هیچ طراح پروژهای نیست که نگران موعد تحویل پروژه نباشد. برخی افراد وقتی بهتر کار انجام میدهند که آن را معوق گذاشته، و به یکباره مثلاً 11 ساعت مداوم به آن بپردازند، در حالیکه برخی دیگر انجام کار را با زمان بندی بسیار دقیق و همراه با جزئیات کامل، ترجیح میدهند.
در یک کار گروهی با افراد مختلف و به تبع آن با زمان بندیهای مختلفی روبرو میشوید.
برخی افراد ممکن است خانواده یا فرزند داشته یا حتی به انجام پروژهها و یا مشاغل دیگر به طور همزمان مشغول باشند. قبل از شروع پروژه از افراد بخواهید شیوه کار خود را توضیح دهند. یکی از ناامیدکنندهترین چیزهایی که میتواند اتفاق بیافتد، کار کردن همزمان یک فرد بسیار مقید و سختگیر نسبت به زمانبندی با یک فرد طفرهرو و بیبرنامه است. شرایط غیر قابل تصوری خواهد بود.
افراد طفرهرو و به تعویق انداز با کسی که مرتباً آنها را چک میکند، به خوبی کار نمیکنند. آنها زمان تحویل پروژه را میدانند و همیشه آن را در ذهن دارند و البته میدانند که عدم تحویل به موقع پروژه، چه عواقبی در پی دارد. اگر با این افراد کار میکنید، روش بسیار موثر، جلو انداختن زمان تحویل پروژه است. مثلاً اگر موعد تحویل 5 بعدالظهر است، من به آنها میگویم " همگی در ساعت 10 صبح با کار انجام شده دور هم جمع میشویم."
اکثر افراد گروه قبل از موعد، کار خود را انجام دادهاند و بحثی نیز وجود ندارد. مهم است که قبل از تحویل پروژه به کارفرما دور هم جمع شوید و درباره پروژه اتمام یافته گفتگو کنید.
حالت دیگر، نوعی برد برای همه اعضای گروه است. اگر یک همکار جدی دارید، که در مورد تحویل به موقع پروژه از سوی همه اعضاء گروه بسیار قاطعانه و جدی عمل میکند، کار دیگری به او محول کنید. کارهایی نظیر سفارش غذا یا زمانبندی ملاقاتها. مشغول کردن این افراد به کارهای دیگر سبب میشود تا کمتر موجب رنجش دیگر اعضای گروه شوند. لوسیل بال میگوید: " اگر میخواهید کاری انجام شود، آن را به افراد مشغول به کار(پر مشغله) بسپارید!". به این معنا که مهارت آنها در مدیریت زمان بیعیب و نقص است.
همکاری گروهی روش بسیار خوبی در ارتقاء مهارتهای شبکه سازی، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای حرفهای است. ، برای من که غالباً به صورت پروژهای کار میکنم، هر چه تعداد افرادی که با آنها کار میکنم، و یا کار مرا میبینند بیشتر شود، به تبع آن فرصتهای بیشتری نیز فراروی من قرار خواهد گرفت. توانایی کار کردن با دیگران مهارت مهمی در پروژههای حرفهای است و ویژگیهای بسیاری را درباره شخصیت شما نمایان میسازد.
از تعداد دفعاتی که شما را برای انجام پروژههای مختلف فرا میخوانند و یا حتی هدایت پروژهها (در صورتیکه دارای مهارتهای فردی موثر و حرفهای هستید) شگفتزده خواهید شد.
دفعه بعد که از شما برای انجام یک پروژه گروهی دعوت کردند، آنرا یک فرصت مغتنم بدانید و قبول کنید.
منبع:graphicmania.net