۱۵مرداد
منتشر شده در شماره 51 نشریه حرفه هنرمند
مهدی سیفی/ در آغاز قرار بود سالشماری تطبیقی برای گرافیک معاصر ایران بنویسم و در آن گرته برداری های طراحان گرافیک ایران از طراحان غربی و همچنین تأخرهای زمانی ما به نسبت طراحی گرافیک دنیا را بیاورم. بیم آن داشتم که به نظر تحقیر خودی بیاید و تأکید بر ترم عقب ماندگی. بر آن شدم که نوشته ای تهیه کنم که بخشی از اطلاعات نقلی و تاریخی آن به شکل جسته و گریخته در منابع مختلف آمده بود و من از آنها برای مدخلی در دایرة المعارف هنر با عنوان طراحی گرافیک معاصر ایران و به ترتیبی تاریخی استفاده کرده بودم. در واقع این مطلب نتیجه گردآوری و مطالعه و تلخیص آنچه است که از تاریخ گرافیک ایران از قاجار به بعد در اختیار داشته ام و حال آنها را به گونه ای دیگر و با تأکید بر فراز و فرودها، روایت کرده ام. به این امید که این روایت بستری و یا بهانه ای باشد برای پرسش ها و جستارهای تحلیلی و یا گفتمان کاوی بیشتر. به همین خاطر چند پرسش و چند گفته را که برایم اهمیت بیشتری داشت با عنوان بخش دوم به آن افزوده ام.
در این متن برای درج تاریخ بسیاری از رخدادها به خصوص در دوران قاجار و پهلوی، و امداد مطالبی از کتاب ها و نشریاتی بوده ام که توسط نویسندگان زیر تهیه و یا تألیف شده اند: آیدین آغداشلو، کامران افشار مهاجر، مجید بلوچ، رویین پاکباز، آرش تنهایی، حسین چنعانی، ابراهیم حقیقی، دامون خانجانزاده، مهدی سحابی، فیروز شافعی، رامین شیخانی، سید فرید قاسمی، کامران کاتوزیان، اولریش مارزلف، الهام ماهوتچی،غلامحسین مصاحب،مرتضی ممیز،مسعود مهرابی و محسن میرزایی و احتمالاَ به شکل مستقیم یا غیر مستقیم از مطالب دیگری نیز بهره گرفته باشم که در اینجا به سهو نامی از آنها به میان نیامده است و در انتها در بخش منابع و مآخذ به اغلب آنها اشاره شده است.
اگر تحلیل کوتاهی به فراخور رویداد یا واقعه ای تاریخی در این متن ارائه شده؛ بر اساس بنیادین ترین عنصر طراحی گرافیک یعنی دیزاین خواهد بود. دیزاین، به عنوان حل مسئله و کمک به تسهیل ارتباط. ارتباطی که در آن هم مخاطب معلوم است، هم پیام و هم شرایط زمینه ای مخاطبه؛ و نه دیزاین به عنوان ترکیب بندی های نوآورانه بی اعتنا به وجه رسانگی گرافیک.
بخش اول:
تعیین سابقه گرافیک بسته به اینکه گرافیک، چه دانسته شود می تواند تغییر کند. برای مثال اگر گرافیک را نوعی خصیصه یا صفت بدانیم که کارش کنترل میزان تظاهرات بصری و نظم و روشنی بخشیدن به اطلاعات و پیام هاست، می توان پی آن را در اعماق غارهای پارینه سنگی و سپس در گونه های آغازین خط و کتابت گرفت. اما اگر گرافیک را در چارچوبی مشخص تر و امروزی تر و به تعبیری دویگنینزی، سامان بخشیدن به اطلاعات چاپی ببینیم، آن وقت سابقه اش به مطبوعات با سیستم پیشرفته امروزی می رسد و عمرش کوتاه تر می شود. غالباً برای رسیدن به توافق نظر بیشتر در نگارش تاریخ طراحی گرافیک آن را در دو بخش سنتی و معاصر مورد بررسی قرار می دهند. سنتی از آغاز تاریخ هنر را در بر می گیرد تا دوران چاپ ماشینی؛ معاصر هم از دوران تکثیر مکانیکی شروع می شود و تا به امروز ادامه می یابد.
بدین اعتبار وقتی گفته می شود گرافیک معاصر ایران، عموماً مقطع تاریخی ورود صنعت چاپ ماشینی و یا آغاز تکثیر مکانیکی در ایران مبنا قرار گرفته است. در همین نوع از بخش بندی هم البته مناقشاتی وجود دارد و برخی معتقدند که چاپ ماشینی صرفاً یک اسلوب فنی است و ماهیت امروزی گرافیک ریشه در مفهوم دیزاین دارد و این مفهوم از زمان راه اندازی اولین بنگاه های تبلیغاتی ( دهه 1300 ش) و دانشکده های آموزش گرافیک (دهه 1340 ش) در ایران شروع می شود. در این تعبیر اخیر پیشینه طراحی گرافیک در ایران به حدود 50 سال و یا حداکثر 80 سال می رسد و هنوز دوران طفولیت و نوجوانی خود را می گذراند.
با تمام توضیحات بالا و با در نظر گرفتن رویکردهای غالب و به شکل ضمنی قبول عام یافته تر برای پژوهش در مورد گرافیک معاصر ایران این متن مبنای کار خود را ورود صنعت چاپ و به طور کلی استفاده مردم این سرزمین از امکانات مدرنیسم قرار داده است.
برخی نیز معتقدند، اگر محوریت را بر عنصر دیزاین به معنای آکادمیک و امروزی آن در غرب بگذاریم، هنوز گرافیک دیزاین در ایران- گذشته از مواردی انگشت شمار- حرف مهمی برای گفتن ندارد، هر چند تولیدات فراوانی به این نام وجود دارد. از دوره قاجار و به خصوص از زمان ناصرالدین شاه ( چهارمین شاه قاجار ) از رهگذر تحول تازه در نخبگان، انسان ایرانی هر روز بیش از گذشته، اگرچه گاه کند و گنگ، متوجه شد که نوع عقلانیتی که برای زندگی از آن بهره می گیرد، کارایی خود را از دست داده.
موقعیت جغرافیایی ایران و رابطه اش با جنگ های جهانی نیز برای ایرانیان مشخص کرد که در عمل نمی توان در گفتمان های معاصر جهانی نیز برای ایرانیان مشخص کرد که در عمل نمی توان در گفتمان های معاصر جهانی شرکت نداشت. البته پیوستن به جریان های جدید در جهان مساوی بود با شروع به آشنایی با زبان و قواعد آن و بالاخره پذیرفتن پدیده مدرنیزاسیون (گرچه در عمل و واقعیت این مدرنیزاسیون ترجمه ای و به سبک ایرانی بود). نیاز به رسانه های جدید چون روزنامه، مجله، کتب چاپی، پست، تلگراف، تلفن، تلویزیون و همین طور تئاتر و عکاسی و سینما؛ حیطه ای برای ورود نوع جدید گرافیک را آماده کرد.
در این متن ملاک بخش بندی سیر تحول گرافیک معاصر ایران به گونه ای قراردادی، نه در فراز و فرودهای اصلی تاریخ این رشته و یا کیفیات زیبایی شناسی آثار، بلکه بر اساس تاریخ حکومت ها قرار داده شده است :
_ دوره اول، دوره قاجار است که با تأسیس اولین چاپخانه در ایران شروع شده و تا انقراض این سلسله به طول می انجامد (1227 ه . ق – 1304 ه .ش)
_ دوره دوم، دوره پهلوی (1304 ه . ش – 1357 ه . ش )
_ دوره سوم، دوره انقلاب اسلامی که از انقراض سلسله پهلوی به این سو است.
دوره اول، دوره قاجار:
در یک نگاه کلی، گرافیک دوره قاجار، چهره ای متناقض نما دارد. از یک سو در به کار گرفتن دستاوردهای مدرنیته ناشیانه عمل می کند و از سوی دیگر آثار چاپی و گرافیکی اش برای ما به لحاظ زیبایی شناسی با ارزش و تا حدی غبطه برانگیز است. در هیچ کجای تاریخ هنر ایران نه در قبل و نه در بعد از قاجار ما با چنین چهره ای مواجه نیستیم.
کتب چاپی، روزنامه ها، مجلات، اعلان و آگهی ها و شبنامه ها، عیدی سازی ها، کاریکاتورها حتی نقاشی های قهوه خانه و کاشی های سر در اماکن، اوراق بهادار و پا به پای همه اینها، خوشنویسی؛ جلوه های اصلی گرافیک دوران قاجارند. در تمامی آثار این دوره، حتی در خوشنویسی آن این چهره متناقض نما را می توان دید.
به لحاظ داشتن چاپخانه در میان کشورهای اسلامی، ایران پیشگام بوده است. در زمان قاجار، ابتدا در 1199 ه . ق چاپخانه ای در بوشهر بوده که نسخه چاپی از آن در دست نیست. نخستین چاپخانه ای که از آن اثری به دست ما رسیده مطبعه ای سربی است مربوط به سال 1227 ه . ق در تبریز. از این چاپخانه یک فتح نامه و سپس نخستین کتاب چاپی به نام جهادیه تألیف میرزا عیسی قائم مقام فراهانی در سال 1233 ه . ق و 1234 ه . ق دوباره چاپ شده موجود است. نخستین چاپخانه سربی در تهران نیز در سال 1239 ه . ق دایر شد. اولین کتاب چاپ شده در تهران محرق القلوب است.
نخستین چاپخانه سنگی نیز در تبریز و به وسیله میرزا صالح شیرازی و به ریاست حاج محمد حسین امین الشرع تبریزی دایر شد. میرزا صالح شیرازی از نخستین افرادی است که فکر آزادی خواهی و تجدد را به اندیشه ایران باز کرده است ( کد کنی. 1390 ، ص 136). اولین کتابی که در چاپخانه میرزا صالح چاپ شد قرآن بود به سال 1250 ه . ق.
ده سال بعد اولین چاپخانه سنگی تهران دایر شد و نخستین کتاب این چاپخانه حدیقه الشیعه تألیف ملا احمد اردبیلی است. در اصفهان و سپس در شهرهای دیگر ایران چاپخانه های دیگری تأسیس شد. در روش چاپ سنگی، نوشته ها را خوشنویس می نوشت اما در روش چاپ سربی نیاز به حروف چاپی که با سیستم حروف ریزی داغ ( همان روش گوتنبرگ) ساخته می شدند وجود داشت. چاپخانه های سربی تا 1269 ه . ق در ایران فعال بودند اما به دلایلی چون دشواری چاپ سربی برای کاربران ایرانی و مستهلک شدن دستگاه های چاپ و از آن مهم تر عشق و علاقه مخاطبین به خوشنویسی و آوردن تزئین و تصویر در صفحات که در آن زمان با چاپ سربی مقدور نبود، مطبعه های سربی تعطیل شدند و چاپ سنگی رونق گرفت. با تأخیری 25 ساله دوباره چاپ سربی در ایران دایر شد، اما این بار پیشرفته تر. در ایران از حدود سال 1315 ه . ق صنعت گراورسازی پا گرفت و به سادگی می شد در صفحات چاپ سربی تصویر و تزئین داشت. حال نوبت چاپ سنگی بود که از حدود سال 1300 ه . ق رو به خامی و سپس فراموشی گذارد.
مصوران دوره قاجار که کارشان به روش چاپ سنگی انجام می شد فصل مهمی را در تاریخ گرافیک و یا دقیق تر گفته شود، تصویر گری ایران رقم زده اند. علی قلی خویی، میرزا حسن، میرزا هاشم خوانساری، علی خان نقاش، میرزا غلامرضا کرمانی، عبدالحسین، کربلایی حسن نقاش ، استاد ستار، میرزا علی اکبر ، مصطفی، محمد قاسم، میرزا عباس، میرزا علینقی شیرازی، حسین علی از شمار تصویر گرانی هستند که نامی و اثری از آنها باقی مانده. در این دوران جلد کتاب ها به شکلی ابتدایی، صفحه ای بود تهیه شده با چاپ سنگی که بر جلد کتاب چسبانده می شد.
اگرچه رفته رفته مراکزی برای نشر کتب به وجود آمد و کتب ترجمه نیز رونقی نسبی یافتند، اما تا دوران پهلوی باید برای استاندارد شدن شکل کتاب های امروزی منتظر ماند. اولین روزنامه ایران هم در زمان محمدشاه قاجار توسط میرزا صالح شیرازی که خود چاپگر و نقاش بود به سال 1253 ه . ق منتشر شد. دومین روزنامه در سال 1267 ه . ق همانطور که گفته شد وقایع اتفاقیه نام داشت و صنیع الملک مدیر هنری و فنی و تصویرگر آن بود. روزنامه های اولیه ایران، نامشان روزنامه بود اما هر روز چاپ نمی شدند.
مطالبشان هم بیشتر در خدمت دولت بود تا شرح واقعی امور. بد نیست بدانیم نخستین روزنامه دنیا در 1609 میلادی چاپ شده است و نخستین روزنامه ایران حدود 225 سال بعد از آن. صنیع الملک علاوه بر روزنامه دولت علیه ایران برای روزنامه هایی چون روزنامه دولتی، روزنامه ملتی یا ملت سنیه ایران، روزنامه علمی یا روزنامه علمیه دولت ایران تصویرسازی و مدیریت کرده است.
ابوتراب غفاری، میرزا موسی ممیزی و میرزا مهدی مصورالملک از جمله طراحان دیگر روزنامه در آن دوران بودند. اینها عمده کارشان کشیدن تصاویری عکاسانه و دقیق از چهره های رجال سیاسی و اشراف و گاه منظره و بناهای معماری بود.
گفته شده که نخستین کاریکاتور در روزنامه ادب توسط حسین الموسوی (حسین قلی) کشیده شده است و افرادی دیگر چون علی رضا، حسین طاهرزاده بهزاد و حسن محمدزاده دیگر طنزنگارانی بوده اند که طرح هایی برای روزنامه های قاجار کشیده اند.
در میان روزنامه های قاجار برخی به سبب بهره گرفتن از ذوش تایپوگرافی یا حروفچینی به جای خوشنویسی و بهره گیری از الگوهای روزنامه نگاری غرب در ستون بندی، اندازه سطر و اندازه حروف آغازگر راهی جدید در گرافیک روزنامه ای ایران به حساب می آیند. به لحاظ ترکیب بندی عموماً تقارن در صفحه آرایی روزنامه ها حرف اول را می زد و در سامان دادن به فاصله حروف و کلمات و سطرها و ستون ها انسجام تایپوگرافیک وجود نداشت.
از کتاب و روزنامه که بگذریم باید به مجلات نیز اشاره کرد. گرافیک مجلات قاجار تفاوت چندانی با روزنامه های آن زمان ندارد. اولین مجله در سال 1318 ه . ق به نام فلاحت مظفری در تهران چاپ شد. مجلات دیگری چون معرفت، الاسلام، گنجینه فنون، دعوة الحق، رستاخیز، ملانصرالدین، اقبال و ... از دیگر مجلات قاجاری اند که در میان اینها رستاخیز و اقبال نمونه هایی از اولین مجلاتی اند که به روش چاپ سربی منتشر می شدند. طراحانی چون روتر، شلینگ (شمرلینگ) که هر دو آلمانی اند، عظیم عظیم زاده با کویی و باهو تصویرگران مجله طنز ملانصرالدین بودند.
در اینجا لازم است به گونه ای دیگر از آثار گرافیکی آن زمان یعنی عیدی سازی اشاره شود. این نوع آثار که با مکتب خانه ها آمد و در اواسط سلطنت ناصرالدین شاه با منسوخ شدن مکتب خانه ها رفت، به لحاظ مردم شناسی و آشنایی با فرهنگ عامه از اهمیت خاصی برخوردارند. سابقه اوراق بهاداری چون تمبر و اسکناس در ایران نیز به دوران قاجار می رسد. ( البته اگر پول کاغذی مشهور به چاو که به دوران گیخاتون مغول یعنی اواخر قرن هفتم هجری قمری می رسد را به سبب اینکه در تهیه آن از چاپ ماشینی استفاده نمی شده نادیده بگیریم). در زمان ناصرالدین شاه اولین پستخانه در ایران دایر شد. ریستر و سپس آلبرباره با استفاده از طرح خورشید اولین سری تمبر را برای ایران طراحی کردند ( تمبرهای اولیه در هلند چاپ شده اند ). نخستین سری اسکناس ایرانی در 1311 ه . ق در انگلستان چاپ شد. چهره ناصرالدین شاه و شیر و خورشید و تاج قاجاری تصاویر موجود در این اسکناس بودند. در بحث از آگهی و اعلان می شود گفت سابقه پوسترهای چاپی به اواسط قرن سیزدهم هجری قمری می رسد آنها اعلان هایی بودند که اغلب موضوع مذهبی داشتند. اگرچه اینها را نمی شود به معنای کامل و امروزی کلمه پوستر دانست اما به خاطر اینکه به دیوار نصب می شدند و در آنها از یکی از صفات اصلی و ماهوی پوستر یعنی ترکیب نوشته و تصویر برای پیام رسانی دقیق تر بهره گرفته شده است، غالباً آنها را نیای پوسترهای امروزین ایران دانسته اند ( ممیز. 1382 ، ص 81 ). علاوه بر اعلان های مذهبی، با انقلاب مشروطه ما شاهد استفاده از فن چاپ برای تهیه اعلامیه هایی هستیم که به شکل شبنامه و یا بیانیه و یا تبلیغ برای کاندیداهای مجلس چاپ می شده است. اگرچه این شبنامه ها غنای تصویری دیوار کوب های مذهبی را ندارند اما اولین گام ها در حیطه پوستر و گرافیک سیاسی در ایران به شمار می آیند. باید توجه داشت که اینها را سیاسی به معنای واقعی کلمه نمی توان به حساب آورد و تا امروز نیز طراحی گرافیک سیاسی در ایران نتوانسته از سطح همان شبنامه ها فراتر رود، اگرچه بار این مهم را تا حدودی کاریکاتور که از همان دوران قاجار کوشیده حرف مردم را بزند و نه اشراف، بر عهده گرفته است ( حقیقی. 1390 ، ص 138 ). در مورد آگهی های تبلیغی اولیه نیز باید گفت که آنها که در روزنامه های دوره قاجار چاپ می شدند، خصلت آگهی نیازمندی دارند تا تبلیغی و بین نیازمندی و تبلیغات، بین اعلامیه اطلاع رسان و پوستر تفاوت های ماهیتی وجود دارد و « در واقع آغاز تبلیغات مدرن به شکلی که ما می شناسیم را باید از سال 1330 ه . ش در نظر گرفت» (میرزایی. 1378 ، ص 96 ). بهره آگهی های آن دوره از امکانات گرافیک، حاشیه ای بود که از متن مطالب روزنامه، مجزایشان می کرد.
رواج چاپ سنگی که حدود 25 سال به طول انجامید؛ در زمینه خوشنویسی و کار گرافیکی با آن، تأثیری اندک اما هوشمندانه داشت. همان کاری که در غرب با خوشنویسی شد در اینجا متناسب با نوشتار نستعلیق انجام گرفت. می توان میرزا محمدرضا کلهر را به سبب تغییرات گرافیکی که در راستای خوانایی حروف و متناسب کردن آن با چاپ، انجام داد از اولین طراحان حروف نگار ایران به شمار آورد. کلهر را می توان نماینده آن نوع استفاده کاربری از خوشنویسی دانست که راه را برای تایپوگرافی و طراحی فونت همواره می کند. در سوی دیگر میرزا غلامرضا اصفهانی که معاصر کلهر بوده نماینده بهره گرفتن هنری و زیبایی شناسانه از خوشنویسی است که در آینده راه را بر خط نقاشی باز کرد.
مهدی سیفی/ در آغاز قرار بود سالشماری تطبیقی برای گرافیک معاصر ایران بنویسم و در آن گرته برداری های طراحان گرافیک ایران از طراحان غربی و همچنین تأخرهای زمانی ما به نسبت طراحی گرافیک دنیا را بیاورم. بیم آن داشتم که به نظر تحقیر خودی بیاید و تأکید بر ترم عقب ماندگی. بر آن شدم که نوشته ای تهیه کنم که بخشی از اطلاعات نقلی و تاریخی آن به شکل جسته و گریخته در منابع مختلف آمده بود و من از آنها برای مدخلی در دایرة المعارف هنر با عنوان طراحی گرافیک معاصر ایران و به ترتیبی تاریخی استفاده کرده بودم. در واقع این مطلب نتیجه گردآوری و مطالعه و تلخیص آنچه است که از تاریخ گرافیک ایران از قاجار به بعد در اختیار داشته ام و حال آنها را به گونه ای دیگر و با تأکید بر فراز و فرودها، روایت کرده ام. به این امید که این روایت بستری و یا بهانه ای باشد برای پرسش ها و جستارهای تحلیلی و یا گفتمان کاوی بیشتر. به همین خاطر چند پرسش و چند گفته را که برایم اهمیت بیشتری داشت با عنوان بخش دوم به آن افزوده ام.
در این متن برای درج تاریخ بسیاری از رخدادها به خصوص در دوران قاجار و پهلوی، و امداد مطالبی از کتاب ها و نشریاتی بوده ام که توسط نویسندگان زیر تهیه و یا تألیف شده اند: آیدین آغداشلو، کامران افشار مهاجر، مجید بلوچ، رویین پاکباز، آرش تنهایی، حسین چنعانی، ابراهیم حقیقی، دامون خانجانزاده، مهدی سحابی، فیروز شافعی، رامین شیخانی، سید فرید قاسمی، کامران کاتوزیان، اولریش مارزلف، الهام ماهوتچی،غلامحسین مصاحب،مرتضی ممیز،مسعود مهرابی و محسن میرزایی و احتمالاَ به شکل مستقیم یا غیر مستقیم از مطالب دیگری نیز بهره گرفته باشم که در اینجا به سهو نامی از آنها به میان نیامده است و در انتها در بخش منابع و مآخذ به اغلب آنها اشاره شده است.
اگر تحلیل کوتاهی به فراخور رویداد یا واقعه ای تاریخی در این متن ارائه شده؛ بر اساس بنیادین ترین عنصر طراحی گرافیک یعنی دیزاین خواهد بود. دیزاین، به عنوان حل مسئله و کمک به تسهیل ارتباط. ارتباطی که در آن هم مخاطب معلوم است، هم پیام و هم شرایط زمینه ای مخاطبه؛ و نه دیزاین به عنوان ترکیب بندی های نوآورانه بی اعتنا به وجه رسانگی گرافیک.
بخش اول:
تعیین سابقه گرافیک بسته به اینکه گرافیک، چه دانسته شود می تواند تغییر کند. برای مثال اگر گرافیک را نوعی خصیصه یا صفت بدانیم که کارش کنترل میزان تظاهرات بصری و نظم و روشنی بخشیدن به اطلاعات و پیام هاست، می توان پی آن را در اعماق غارهای پارینه سنگی و سپس در گونه های آغازین خط و کتابت گرفت. اما اگر گرافیک را در چارچوبی مشخص تر و امروزی تر و به تعبیری دویگنینزی، سامان بخشیدن به اطلاعات چاپی ببینیم، آن وقت سابقه اش به مطبوعات با سیستم پیشرفته امروزی می رسد و عمرش کوتاه تر می شود. غالباً برای رسیدن به توافق نظر بیشتر در نگارش تاریخ طراحی گرافیک آن را در دو بخش سنتی و معاصر مورد بررسی قرار می دهند. سنتی از آغاز تاریخ هنر را در بر می گیرد تا دوران چاپ ماشینی؛ معاصر هم از دوران تکثیر مکانیکی شروع می شود و تا به امروز ادامه می یابد.
بدین اعتبار وقتی گفته می شود گرافیک معاصر ایران، عموماً مقطع تاریخی ورود صنعت چاپ ماشینی و یا آغاز تکثیر مکانیکی در ایران مبنا قرار گرفته است. در همین نوع از بخش بندی هم البته مناقشاتی وجود دارد و برخی معتقدند که چاپ ماشینی صرفاً یک اسلوب فنی است و ماهیت امروزی گرافیک ریشه در مفهوم دیزاین دارد و این مفهوم از زمان راه اندازی اولین بنگاه های تبلیغاتی ( دهه 1300 ش) و دانشکده های آموزش گرافیک (دهه 1340 ش) در ایران شروع می شود. در این تعبیر اخیر پیشینه طراحی گرافیک در ایران به حدود 50 سال و یا حداکثر 80 سال می رسد و هنوز دوران طفولیت و نوجوانی خود را می گذراند.
با تمام توضیحات بالا و با در نظر گرفتن رویکردهای غالب و به شکل ضمنی قبول عام یافته تر برای پژوهش در مورد گرافیک معاصر ایران این متن مبنای کار خود را ورود صنعت چاپ و به طور کلی استفاده مردم این سرزمین از امکانات مدرنیسم قرار داده است.
برخی نیز معتقدند، اگر محوریت را بر عنصر دیزاین به معنای آکادمیک و امروزی آن در غرب بگذاریم، هنوز گرافیک دیزاین در ایران- گذشته از مواردی انگشت شمار- حرف مهمی برای گفتن ندارد، هر چند تولیدات فراوانی به این نام وجود دارد. از دوره قاجار و به خصوص از زمان ناصرالدین شاه ( چهارمین شاه قاجار ) از رهگذر تحول تازه در نخبگان، انسان ایرانی هر روز بیش از گذشته، اگرچه گاه کند و گنگ، متوجه شد که نوع عقلانیتی که برای زندگی از آن بهره می گیرد، کارایی خود را از دست داده.
موقعیت جغرافیایی ایران و رابطه اش با جنگ های جهانی نیز برای ایرانیان مشخص کرد که در عمل نمی توان در گفتمان های معاصر جهانی نیز برای ایرانیان مشخص کرد که در عمل نمی توان در گفتمان های معاصر جهانی شرکت نداشت. البته پیوستن به جریان های جدید در جهان مساوی بود با شروع به آشنایی با زبان و قواعد آن و بالاخره پذیرفتن پدیده مدرنیزاسیون (گرچه در عمل و واقعیت این مدرنیزاسیون ترجمه ای و به سبک ایرانی بود). نیاز به رسانه های جدید چون روزنامه، مجله، کتب چاپی، پست، تلگراف، تلفن، تلویزیون و همین طور تئاتر و عکاسی و سینما؛ حیطه ای برای ورود نوع جدید گرافیک را آماده کرد.
در این متن ملاک بخش بندی سیر تحول گرافیک معاصر ایران به گونه ای قراردادی، نه در فراز و فرودهای اصلی تاریخ این رشته و یا کیفیات زیبایی شناسی آثار، بلکه بر اساس تاریخ حکومت ها قرار داده شده است :
_ دوره اول، دوره قاجار است که با تأسیس اولین چاپخانه در ایران شروع شده و تا انقراض این سلسله به طول می انجامد (1227 ه . ق – 1304 ه .ش)
_ دوره دوم، دوره پهلوی (1304 ه . ش – 1357 ه . ش )
_ دوره سوم، دوره انقلاب اسلامی که از انقراض سلسله پهلوی به این سو است.
دوره اول، دوره قاجار:
در یک نگاه کلی، گرافیک دوره قاجار، چهره ای متناقض نما دارد. از یک سو در به کار گرفتن دستاوردهای مدرنیته ناشیانه عمل می کند و از سوی دیگر آثار چاپی و گرافیکی اش برای ما به لحاظ زیبایی شناسی با ارزش و تا حدی غبطه برانگیز است. در هیچ کجای تاریخ هنر ایران نه در قبل و نه در بعد از قاجار ما با چنین چهره ای مواجه نیستیم.
کتب چاپی، روزنامه ها، مجلات، اعلان و آگهی ها و شبنامه ها، عیدی سازی ها، کاریکاتورها حتی نقاشی های قهوه خانه و کاشی های سر در اماکن، اوراق بهادار و پا به پای همه اینها، خوشنویسی؛ جلوه های اصلی گرافیک دوران قاجارند. در تمامی آثار این دوره، حتی در خوشنویسی آن این چهره متناقض نما را می توان دید.
به لحاظ داشتن چاپخانه در میان کشورهای اسلامی، ایران پیشگام بوده است. در زمان قاجار، ابتدا در 1199 ه . ق چاپخانه ای در بوشهر بوده که نسخه چاپی از آن در دست نیست. نخستین چاپخانه ای که از آن اثری به دست ما رسیده مطبعه ای سربی است مربوط به سال 1227 ه . ق در تبریز. از این چاپخانه یک فتح نامه و سپس نخستین کتاب چاپی به نام جهادیه تألیف میرزا عیسی قائم مقام فراهانی در سال 1233 ه . ق و 1234 ه . ق دوباره چاپ شده موجود است. نخستین چاپخانه سربی در تهران نیز در سال 1239 ه . ق دایر شد. اولین کتاب چاپ شده در تهران محرق القلوب است.
نخستین چاپخانه سنگی نیز در تبریز و به وسیله میرزا صالح شیرازی و به ریاست حاج محمد حسین امین الشرع تبریزی دایر شد. میرزا صالح شیرازی از نخستین افرادی است که فکر آزادی خواهی و تجدد را به اندیشه ایران باز کرده است ( کد کنی. 1390 ، ص 136). اولین کتابی که در چاپخانه میرزا صالح چاپ شد قرآن بود به سال 1250 ه . ق.
ده سال بعد اولین چاپخانه سنگی تهران دایر شد و نخستین کتاب این چاپخانه حدیقه الشیعه تألیف ملا احمد اردبیلی است. در اصفهان و سپس در شهرهای دیگر ایران چاپخانه های دیگری تأسیس شد. در روش چاپ سنگی، نوشته ها را خوشنویس می نوشت اما در روش چاپ سربی نیاز به حروف چاپی که با سیستم حروف ریزی داغ ( همان روش گوتنبرگ) ساخته می شدند وجود داشت. چاپخانه های سربی تا 1269 ه . ق در ایران فعال بودند اما به دلایلی چون دشواری چاپ سربی برای کاربران ایرانی و مستهلک شدن دستگاه های چاپ و از آن مهم تر عشق و علاقه مخاطبین به خوشنویسی و آوردن تزئین و تصویر در صفحات که در آن زمان با چاپ سربی مقدور نبود، مطبعه های سربی تعطیل شدند و چاپ سنگی رونق گرفت. با تأخیری 25 ساله دوباره چاپ سربی در ایران دایر شد، اما این بار پیشرفته تر. در ایران از حدود سال 1315 ه . ق صنعت گراورسازی پا گرفت و به سادگی می شد در صفحات چاپ سربی تصویر و تزئین داشت. حال نوبت چاپ سنگی بود که از حدود سال 1300 ه . ق رو به خامی و سپس فراموشی گذارد.
مصوران دوره قاجار که کارشان به روش چاپ سنگی انجام می شد فصل مهمی را در تاریخ گرافیک و یا دقیق تر گفته شود، تصویر گری ایران رقم زده اند. علی قلی خویی، میرزا حسن، میرزا هاشم خوانساری، علی خان نقاش، میرزا غلامرضا کرمانی، عبدالحسین، کربلایی حسن نقاش ، استاد ستار، میرزا علی اکبر ، مصطفی، محمد قاسم، میرزا عباس، میرزا علینقی شیرازی، حسین علی از شمار تصویر گرانی هستند که نامی و اثری از آنها باقی مانده. در این دوران جلد کتاب ها به شکلی ابتدایی، صفحه ای بود تهیه شده با چاپ سنگی که بر جلد کتاب چسبانده می شد.
اگرچه رفته رفته مراکزی برای نشر کتب به وجود آمد و کتب ترجمه نیز رونقی نسبی یافتند، اما تا دوران پهلوی باید برای استاندارد شدن شکل کتاب های امروزی منتظر ماند. اولین روزنامه ایران هم در زمان محمدشاه قاجار توسط میرزا صالح شیرازی که خود چاپگر و نقاش بود به سال 1253 ه . ق منتشر شد. دومین روزنامه در سال 1267 ه . ق همانطور که گفته شد وقایع اتفاقیه نام داشت و صنیع الملک مدیر هنری و فنی و تصویرگر آن بود. روزنامه های اولیه ایران، نامشان روزنامه بود اما هر روز چاپ نمی شدند.
مطالبشان هم بیشتر در خدمت دولت بود تا شرح واقعی امور. بد نیست بدانیم نخستین روزنامه دنیا در 1609 میلادی چاپ شده است و نخستین روزنامه ایران حدود 225 سال بعد از آن. صنیع الملک علاوه بر روزنامه دولت علیه ایران برای روزنامه هایی چون روزنامه دولتی، روزنامه ملتی یا ملت سنیه ایران، روزنامه علمی یا روزنامه علمیه دولت ایران تصویرسازی و مدیریت کرده است.
ابوتراب غفاری، میرزا موسی ممیزی و میرزا مهدی مصورالملک از جمله طراحان دیگر روزنامه در آن دوران بودند. اینها عمده کارشان کشیدن تصاویری عکاسانه و دقیق از چهره های رجال سیاسی و اشراف و گاه منظره و بناهای معماری بود.
گفته شده که نخستین کاریکاتور در روزنامه ادب توسط حسین الموسوی (حسین قلی) کشیده شده است و افرادی دیگر چون علی رضا، حسین طاهرزاده بهزاد و حسن محمدزاده دیگر طنزنگارانی بوده اند که طرح هایی برای روزنامه های قاجار کشیده اند.
در میان روزنامه های قاجار برخی به سبب بهره گرفتن از ذوش تایپوگرافی یا حروفچینی به جای خوشنویسی و بهره گیری از الگوهای روزنامه نگاری غرب در ستون بندی، اندازه سطر و اندازه حروف آغازگر راهی جدید در گرافیک روزنامه ای ایران به حساب می آیند. به لحاظ ترکیب بندی عموماً تقارن در صفحه آرایی روزنامه ها حرف اول را می زد و در سامان دادن به فاصله حروف و کلمات و سطرها و ستون ها انسجام تایپوگرافیک وجود نداشت.
از کتاب و روزنامه که بگذریم باید به مجلات نیز اشاره کرد. گرافیک مجلات قاجار تفاوت چندانی با روزنامه های آن زمان ندارد. اولین مجله در سال 1318 ه . ق به نام فلاحت مظفری در تهران چاپ شد. مجلات دیگری چون معرفت، الاسلام، گنجینه فنون، دعوة الحق، رستاخیز، ملانصرالدین، اقبال و ... از دیگر مجلات قاجاری اند که در میان اینها رستاخیز و اقبال نمونه هایی از اولین مجلاتی اند که به روش چاپ سربی منتشر می شدند. طراحانی چون روتر، شلینگ (شمرلینگ) که هر دو آلمانی اند، عظیم عظیم زاده با کویی و باهو تصویرگران مجله طنز ملانصرالدین بودند.
در اینجا لازم است به گونه ای دیگر از آثار گرافیکی آن زمان یعنی عیدی سازی اشاره شود. این نوع آثار که با مکتب خانه ها آمد و در اواسط سلطنت ناصرالدین شاه با منسوخ شدن مکتب خانه ها رفت، به لحاظ مردم شناسی و آشنایی با فرهنگ عامه از اهمیت خاصی برخوردارند. سابقه اوراق بهاداری چون تمبر و اسکناس در ایران نیز به دوران قاجار می رسد. ( البته اگر پول کاغذی مشهور به چاو که به دوران گیخاتون مغول یعنی اواخر قرن هفتم هجری قمری می رسد را به سبب اینکه در تهیه آن از چاپ ماشینی استفاده نمی شده نادیده بگیریم). در زمان ناصرالدین شاه اولین پستخانه در ایران دایر شد. ریستر و سپس آلبرباره با استفاده از طرح خورشید اولین سری تمبر را برای ایران طراحی کردند ( تمبرهای اولیه در هلند چاپ شده اند ). نخستین سری اسکناس ایرانی در 1311 ه . ق در انگلستان چاپ شد. چهره ناصرالدین شاه و شیر و خورشید و تاج قاجاری تصاویر موجود در این اسکناس بودند. در بحث از آگهی و اعلان می شود گفت سابقه پوسترهای چاپی به اواسط قرن سیزدهم هجری قمری می رسد آنها اعلان هایی بودند که اغلب موضوع مذهبی داشتند. اگرچه اینها را نمی شود به معنای کامل و امروزی کلمه پوستر دانست اما به خاطر اینکه به دیوار نصب می شدند و در آنها از یکی از صفات اصلی و ماهوی پوستر یعنی ترکیب نوشته و تصویر برای پیام رسانی دقیق تر بهره گرفته شده است، غالباً آنها را نیای پوسترهای امروزین ایران دانسته اند ( ممیز. 1382 ، ص 81 ). علاوه بر اعلان های مذهبی، با انقلاب مشروطه ما شاهد استفاده از فن چاپ برای تهیه اعلامیه هایی هستیم که به شکل شبنامه و یا بیانیه و یا تبلیغ برای کاندیداهای مجلس چاپ می شده است. اگرچه این شبنامه ها غنای تصویری دیوار کوب های مذهبی را ندارند اما اولین گام ها در حیطه پوستر و گرافیک سیاسی در ایران به شمار می آیند. باید توجه داشت که اینها را سیاسی به معنای واقعی کلمه نمی توان به حساب آورد و تا امروز نیز طراحی گرافیک سیاسی در ایران نتوانسته از سطح همان شبنامه ها فراتر رود، اگرچه بار این مهم را تا حدودی کاریکاتور که از همان دوران قاجار کوشیده حرف مردم را بزند و نه اشراف، بر عهده گرفته است ( حقیقی. 1390 ، ص 138 ). در مورد آگهی های تبلیغی اولیه نیز باید گفت که آنها که در روزنامه های دوره قاجار چاپ می شدند، خصلت آگهی نیازمندی دارند تا تبلیغی و بین نیازمندی و تبلیغات، بین اعلامیه اطلاع رسان و پوستر تفاوت های ماهیتی وجود دارد و « در واقع آغاز تبلیغات مدرن به شکلی که ما می شناسیم را باید از سال 1330 ه . ش در نظر گرفت» (میرزایی. 1378 ، ص 96 ). بهره آگهی های آن دوره از امکانات گرافیک، حاشیه ای بود که از متن مطالب روزنامه، مجزایشان می کرد.
رواج چاپ سنگی که حدود 25 سال به طول انجامید؛ در زمینه خوشنویسی و کار گرافیکی با آن، تأثیری اندک اما هوشمندانه داشت. همان کاری که در غرب با خوشنویسی شد در اینجا متناسب با نوشتار نستعلیق انجام گرفت. می توان میرزا محمدرضا کلهر را به سبب تغییرات گرافیکی که در راستای خوانایی حروف و متناسب کردن آن با چاپ، انجام داد از اولین طراحان حروف نگار ایران به شمار آورد. کلهر را می توان نماینده آن نوع استفاده کاربری از خوشنویسی دانست که راه را برای تایپوگرافی و طراحی فونت همواره می کند. در سوی دیگر میرزا غلامرضا اصفهانی که معاصر کلهر بوده نماینده بهره گرفتن هنری و زیبایی شناسانه از خوشنویسی است که در آینده راه را بر خط نقاشی باز کرد.