معمار حروف؛ گفتگو با دامون خان جانزاده :: یاقوت آرت

یاقوت آرت

عضویت در خبرنامه یاقوت
یاقوت در گوگل پلاس

آخرین نظرات
۰۲ارديبهشت

این مطلب در گذشته در نشریه شارستان منتشر شده است.


اکنون ما افتخار داریم که دارای فونت ایرانی هستیم و این مهم با تلاش بی سابقه ای که در زمینه آموزش و طراحی تایپ برای اولین بار در کشور انجام شده، به نتیجه رسیده است.

در این رابطه با آقای دامون خان جانزاده، طراح فونت ایرانی گفتگو کردیم تا از تجربیات خود و سختی هایی که در طی این مسیر ناهموار تحمل کرده اند، صحبت کنند.


استاد عزیز، از این که اجازه دادید مجله شارستان را با فونت زیبای "ویژه" کار کنیم، تشکر کرده و خواهش می کنم در مورد طراحی فونت، چگونگی شروع و مراحل اجرای این کار با ارزش صحبت فرمائید.

از کودکی دوست داشتم کاری کنم که دیگران به هر دلیلی یا آن کار را نکردند یا در صدد انجام آن نیستند. با این کار دوست داشتم دیده شوم. طراحی فونت برای من این جذابیت را داشت؛ همزمان با من هم کسی این کار را انجام نمی داد و این موضوع اشتیاق مرا به انجام این کار بیشتر می کرد.

در کل طراحی حروف به منطقه های ریزتری تقسیم می شود که در این مورد توضیح می دهم، اما من سعی ام طراحی فونت هایی برای مصرف انبوه مثل روزنامه، مجله، انتشارات و... بوده است.


آیا برای طراحی این نوع فونت سفارش دهنده داشتید؟

بله، اولین فونتی که سفارش دهنده داشت فونت "ویژه" بود. فونت ویژه اولین فونت من نیست زیرا قبل از ویژه هم فونت طراحی کرده بودم، اما برای خودم، نه برای سفارش دهنده، یک خانواده فونت است با سه ضخامت که در "کتاب نظر" انتشارات نظر هم چاپ شده است، از آن فونت ها در بعضی از پوسترها هم استفاده کرده ام.


در مورد فونت ویژه، اول سفارش داده شد و بعد شما کار را شروع کردید؟

بله، سفارش داده بودند. اما چون علاقمند بودم که این کار را انجام دهم مبلغی دریافت نکردم، این کار، عشق و علاقه من بود. می خواستم خودم را آزمایش کنم. از همه مهم تر کاری کنم که تا حالا انجام نشده و خدمتی به جامعه طراحان گرافیک کشورم بکنم، این کار را انتشارات ویژه سفارش داد ولی نه برای کارهای تبلیغاتی ویژه بلکه برای کتاب هایی که انتشارات ویژه چاپ می کند.


آیا آن ها از شما خواسته بودند که در چند ضخامت مختلف طراحی کنید؟

خیر، آن را به تشخیص من گذاشته بودند و من در چهار ضخامت: لایت، اولترا لایت، نیم بولد و بولد، طراحی کردم.


آیا در ایران فونتی که بیشتر از دو ضخامت داشته باشد وجود دارد؟ 

خیر، تا جایی که اطلاع دارم سابقه این کار وجود ندارد.


در مورد فونت های عربی چطور؟

من فونت هایی که چهار ضخامت داشته باشند را دیده ام، اما برای مصرف متن تاکنون ندیده ام که طراحی شود.

 



تایپوگرافی در کار گرافیک خیلی مهم است و جزئ لاینفک آن است. اما در ایران برای اولین بار است که توسط شما فونت طراحی شده، یعنی فونتی که تفکری در طراحی آن بوده و برای طراحی آن وقت صرف شده و سفارش دهنده داشته است. دلیل این امر چیست؟

تایپوگرافی دو منطقه بزرگ و عمده دارد: یک- خلق حروف، دوم- به کار گیری حروف؛ یعنی هم کسی که حروف را خلق می کند و آن کسی هم که حروف را به کار می گیرد تایپوگرافر است. ما فقط گرایش دوم را در کشورمان تجربه کردیم، اما در حیطه طراحی، تایپ های مختلف ایرانی که قبلاً استفاده می شد اغلب عربی است. حتی در حال حاضر طراح ها سفارشات را با حروف عربی می بندند، این حروف لحن و لحجه عربی دارند و برای آن فرهنگ و جغرافیا طراحی شده است نه برای اقلیم ما ایرانیان.

 کم کاری ما و استفاده از حروف عربی و کثرت استفاده از آن، امروزه زمان و تلاش جمعی زیادی می برد تا بتوانیم چشم ها را از حروف و رفتارهای عربی پاک کنیم، امری که در مورد ادبیات ما هم صدق می کند.

اگر صرفاً اِعراب را از این ها برداریم دلیل بر این نیست که این حروف ایرانی شده اند. پاشنه ها، گره ها، دندانه ها و فواصل باید ایرانی باشند. نسبت سطح و دور باید رعایت شود، بعضی از حروف را می بینید که پُر دور است و بعضی دیگر پُر سطح و خشک است. مثلاً تایپ فیس "وین سافت" حروف خشکی است اما در تایپ فیس "ادوب عربیک"، حروف پُر دور و نرم است. خط کلاسیک ایرانی خط پر دوری است، خط هایی که ما می شناسیم خط تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق و خطوط پر دور دیگر است که این ها یک گرید سیم تلفنی دارند، بنابراین وقتی ما از فونت های عربی استفاده می کنیم، این دورها خشک هستند و روح عربی دارند. می خواستم کاری بکنم که در ایران تاکنون انجام نشده و کاری بکنم که انگار سنگ بزرگی را تکان می دهم که تا حالا دیگران تکان نداده اند، حال این تصمیم من است و قصد بنده خودستایی نیست، شاید هم به زعم برخی افراد باشد، اما مهم نیست. به هر حال از زمان کودکی کاری که دیگران انجام می دادند ناخودآگاه به نظر من از جذابیت می افتاد، به همین دلیل در دوران تحصیل و قبل از گرفتن دیپلم همیشه شاگرد آخر کلاس بودم و دو بار در دوران دبیرستان به خاطر گریز از درس و مدرسه اخراج شدم، چون درس خواندن به آن صورت و شرایط را دوست نداشتم. همه بچه ها ریاضی کار می کردند و من چیز دیگری می خواستم. اما در دانشگاه راه خودم را پیدا کردم و در درس طراحی تایپ دانشجوی ممتاز بودم. در دانشگاه هنرهای زیبا درس های تخصصی گرافیک خواندم و در مقطع کارشناسی ارشد در دانشکده هنرهای تزئینی قدیم که امروز مجتمع دانشگاهی هنر است هم گرافیک خواندم و به دلیل ضعف سیستم آموزشی آن را رها کردم، اما هیچ وقت از این که کاری را که همگان می کنند من هم تکرار کنم راضی نبودم. امروز می توانم بگویم من پوستر طراحی نمی کنم، من طراح نشانه و تایپ هستم. ذاتاً شما باید طراح نشانه یا طراح تایپ باشید و چیزی را خلق کنید که کامپیوتر نتواند به شما کمک کند. در خلق تصویر هم کمک با اهمیتی کامپیوتر به شما نمی کند، اما در ویرایش تصویر کمک بسزایی می کند.


طراحی حروف به این شکل در ایران، اتفاقی بود که تاکنون نیافتاده است.

اگر منظور شما من هستم لطف دارید.

 



به موضوعی اشاره کردید که گفتید "سنگ بزرگ علامت نزدن است"، به نظر من سنگ بزرگ علامت شهامت است. شما در مورد مسأله روانی موضوع که تقریباً از بدو پیدایش گرافیک در تاریخ ایران تا الان کسی وارد این موضوع نشده، توضیح دادید؛ یا این سنگ خیلی بزرگ بوده که خیلی ها جرأت نمی کردند وارد این کار بشوند یا این موضوع را برای همه ما خیلی بزرگ کرده بودند. در اصل کار سختی هم بود. واقعیت این است که این سنگ بزرگ بوده، حتی شخصی مثل آقای ممیز هم نتوانستند وارد این مقوله شوند و از کنارش گذشتند. بارها اعلام کرده بودند طراحی حروف کار سختی است.

مرحوم ممیز معلم من بودند، در جایی با آقای مثقالی صحبت می کردم، ایشان می گفتند مرحوم ممیز می توانست طراحی حروف بکند و دلایل خوبی هم داشتند. من اعتقاد دارم او شاید می توانست این کار را بکند. به هرحال امروز سخت است کاری را که دیگران قبلاً نکرده اند، انجام داد.

در سال های گذشته می گفتند: طراحی یک فونت، یک تایپ، شاید ده دوازده سال طول بکشد و دیگر افسانه هایی که برای من بازگو کردنش خیلی جذاب نیست. در کودکی با فاصله کمی از فراگیری خواندن و نوشتن، عضو انجمن خوشنویسان شدم و این امر به من خیلی کمک کرد، بلافاصله بعد از خواندن و نوشتن سراغ خوشنویسی رفتم. ناخودآگاه علاقه داشتم شعارها و گرافیک خیابان را نگاه کنم، احساس می کردم ساخت حروف برای من دنیای جذابی است و به بکارگیری آن فکر نمی کردم. سال های دانشگاه گرایش مرا از خوشنویسی به خطاطی و خط خطی کشاند، این شعوری بود که از معلم های آن روزم مثل مرحوم ممیز و احصایی به ارث بردم. امروز هم حروف را خلق می کنم تا کارفرما استفاده کند. این امری است که دوست دارم و برای من جذابیت زیادی دارد.


شما به واژه "فونت" و "تایپ فیس" اشاره داشتید، در صورت امکان تفاوت این دو را بیان کنید؟

یک تفاوت فونت با تایپ فیس این است که ما به یک قلم با یک ضخامت فونت می گوئیم؛ اما تایپ فیس به خانواده حروف گفته می شود. به عنوان مثال، فونتی به نام "ویژه" را طراحی کرده ام. ویژه، تایپ فیسی است که چهار فونت دارد و فونت به معنای یکی از پایه ها است. تایپ فیس ها دو بخش عمده دارند: بخش دیس پلی و بخش آفیشال یا رسمی. فونت آفیشال و رسمی همان فونتی است که شما در شارستان استفاده می کنید. این نوع فونت برای تولید انبوه و استفاده زیاد و همچنین در متن استفاده می شود، اما تایپ دیس پلی برای تایتل ها استفاده می شود، مثل سردر مغازه ها، نام مجلات و یا کتاب ها یا در کنار یک نشانه.


یعنی قابلیت این که چیزی را به آن اضافه و یا کم کنیم ندارد به عبارتی همان چیزی است که برای شارستان طراحی شده است؟

به طور مثال، حروفی مثل حروف آوانگارد که "هرب لوبالین" برای مجله "آوانگارد" طراحی کرد و آن را گسترش داد و از آن یک خانواده حروف ساخت به طوری که ابتدا دیس پلی بود و بعد به صورت تایپ فیس درآمد، البته دیس پلی ها هم، خانواده حروف دارند.

 



منظور شما این است که به عنوان مثال فونت "یکان" اول دیس پلی بوده است؟

بله


به همین دلیل در متن خیلی ایراد دارد؟

ذهنیت ما در تایپ به گذشته خطمان وابسته است. امروز مادر بزرگ من می تواند قرآن خطی را بخواند، اما فونت رانمی تواند بخواند یعنی مردم سال های گذشته با خط رابطه نزدیکی داشتند، خط را نگاه می کردند و می توانستند بخوانند و از متن آن لذت ببرند. نسل میانی و نسل بعد از آن هم از تایپ استفاده کردند و هم خط گذشته را داشتند یعنی از چاپ و خط تحریری به چاپ سربی رسیدند و بعداً نشر رومیزی آمد. ما در کشورمان پذیرفته ایم که فونت آفیشال و رسمی فونت کَالیگرافیک است؛ یعنی نوعی از تایپ که به کالیگرافی یا خوشنویسی کلاسیک ایرانی نزدیک است. برای همین شما وقتی کتاب ها را ورق می زنید می بینید طراح ها از تایپی استفاده می کنند که همه کالیگرافیک است. چون به خط ایرانی وابسته و نزدیک است. اگر از فونت هایی مثل یکان که ارزش خودش را در نوع خودش دارد صحیح استفاده بشود، نتیجه سالم تر است، یکان قلم استانداردی است. حتی وقتی در تیتر از آن استفاده می شود، چون از رفتارهای خطاطانه تهی است، شما احساس می کنید رفتارهای مدرن لاتین در آن وجود دارد به عنوان مثال وقتی ــهـ  وسط را می بینید یاد عدد هشت لاتین می افتید، در صورتی که ـهـ وسط ایرانی ـهـ شمشیری بوده یک چشم آن باز و چشم دیگر آن دایره است، این رفتار از رفتارهای تایپ لاتین به حروف ایرانی منتقل شده است. اگر امروز بخواهیم خدمتی به تایپ خودمان بکنیم اول باید حروف را از رفتارهای عربی و لاتین پاک کنیم تا ایرانی و پر دور باشد. در ایران از حروف "ادوب عربیک" زیاد استفاده می شود چون این حروف پر دور هستند، منحنی زیاد دارند و با ذهنیت ایرانی سازگار است.


آیا ضرورت دارد که شرکت های خصوصی معتبر در کشور مانند کشورهای دیگر از تایپ فیس اختصاصی خودشان استفاده کنند و برای این کار هزینه ای را تقبل کنند؟

بله، این کار ضرورت دارد، زیرا تایپ فیس به آن سازمان، ارگان یا نشریه شخصیت می دهد. به طور مثال، یک مجله تخصصی معماری برای خودش شخصیت دارد. چون معمارها رفتارها و ذاتی متفاوت از پزشکان دارند و همینطور متفاوت از نظامی ها و... هستند. یک نشریه نظامی باید با تایپ و لی آت آدم نظامی طراحی و آماده شود، نشریه معماری و یا ادبی هم همینطور. ما نباید یک تایپ را برای تمام کتاب ها و نشریه ها استفاده کنیم. متأسفانه، امروز به عنوان مثال فونت "زر" را برای تمام موارد استفاده می کنیم،  این کار خواننده را نسبت به تایپ بی تفاوت می کند؛ یعنی چشم خواننده به محض این که با متن مواجه می شود احساس  می کند که با همین تایپ که دیشب رمان خوانده است مجبور است امروز متن ادبی بخواند. چطور با همین تایپ مطلب سیاسی هم بخواند. طبیعتاً نمی تواند با مطلب ارتباط برقرار کند، شاید برای شما هم بسیار پیش آمده است که کتاب رمانی را خریداری کرده ومی خواهید آن را مطالعه کنید ولی این کار را نمی کنید، کتاب را

می گذارید در کتابخانه و بعد هم نمی خوانید. یکی از دلایل آن مشکل فونت است یعنی فونت با مصرف درست خودش انتخاب نشده است. یکی دیگر از اشتباهات آشکار استفاده از فونت های دیس پلی در متن است.

 



این هم بخاطر محدودیت هایی است که ما داریم.

بله، به نظر من در مملکت ما از اول سنگ بنای طراحی تایپ درست چیده نشده است؛ ما هفت خط کلاسیک، یا هفت دستگاه مختلف خط داریم. این ها هفت دستگاه مستقل حروف هستند، چطور در چند قرن پیش توانسته ایم دستگاه های متفاوت و مستقل خط طراحی کنیم ولی امروز حتی نمی توانیم یک تایپ برای خودمان طراحی کنیم؟ این مشکل آموزش است. مشکل تایپ ایرانی از دانشگاه نشأت می گیرد. بخاطر این که طراحی تایپ، یک هنر کاربردی است و منطق خود را دارد. منطقه مهمی در تایپ، خطای باصره(Optical Illusion) است، یعنی یک نفر که چشمان آستیگمات دارد با یک شخصی که چشم دوربین دارد دو مشکل متفاوت با اشیائ و همچنین تایپ دارند. برای همین مثلاً دندانه های "س" را در تایپ فاصله می دهیم. برای این که ممکن است شخصی بخواهد در تاکسی مطلبی بخواند و وقتی ماشین تکان می خورد تعداد این دندانه ها را زیاد می بیند و آن چشم ضعیف هم نمی تواند آن را بخواند و به این ترتیب ما برای چشم، تولید مشکل و ضعف می کنیم و آن چشم فونت را ایگنور می کند و وقتی دو بار فونت را ایگنور کند مطلب را ادامه نمی دهد. چطور می توانیم برای یک روزنامه که شش ستون دارد و یک کتاب که یک ستون دارد از یک نوع فونت استفاده کنیم؟

همانطور که می دانیم گرافیک به اعتبار تصویر و نوشتار بوجود می آید ما در طول سال ها به رشته تصویرسازی اهمیت زیاد داده و  برعکس به نوشتار اعتنایی نداشتیم. همیشه افراط و تفریط در بخش آموزشی ما بوده است، نسل های گذشته ما، نسل اول، نسل دوم و نسل سوم آمدند که ایماژیست های بزرگی بودند و به تصویر، تصور، تصویرگری و تصویر سازی اهمیت دادند اما کوچک ترین اعتنایی به تایپ نشده است. در حال حاضر برعکس شده، نیاز به استفاده کردن از حروف، تایپ و تایپوگرافی آنقدر عمیق و زیاد شده که ما تصویر و کارایی آن را به راحتی کنار گذاشته ایم.


چرا فونت های فارسی، مثل فونت های لاتین که در متن استفاده می شود چشم نواز، زیبا و گیرا نیستند. همیشه باید از فونت لاتین استفاده کرد تا کار زیباتر شود زمانی که از فونت فارسی در همان کار استفاده می شود زیاد جذاب به نظر نمی آید. آیا می توانید ایرادهای فونت های فارسی و عربی که در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرند را بگوئید؟

فونت ها ایرادهای متفاوتی دارند. به عنوان مثال ما فونتی داریم که مفردات حروف آن درست طراحی شده است اما در فواصل ایراد دارد، فونتی هم داریم که از لحاظ کنترل ضخامت درست طراحی شده اما از نظر زاویه قلم مشکلات بسیاری دارد و مشکلات دیگر که هنگام کار با آن مواجه می شویم.

یکی از خصوصیات فونت و خط ایرانی این است که جاذبه کرسی ندارد و حروف روی هم سوار می شوند، اما در لاتین این اتفاق نمی افتد و حروف منظم کنار هم قرار می گیرند؛ بنابراین خوانایی را برای چشم آسان می کنند.

یک سوئ تفاهم در واحد طراحی حروف داریم و آن این است که احساس می کنیم خوشنویسی همان طراحی حروف است در صورتی که خوشنویسی مسئولیت اش زیبانویسی است، اما طراحی تایپ مسئولیت اش کاربردی است، یعنی معنایش را در کاربرد پیدا

می کند. وسط راه که می خواهیم آن را به طراحی قلم(تایپ) پیوند بدهیم، دچار مشکل می شویم و اینجا بحث تفاوت خوشنویسی و خطاطی پیش می آید که این روزها متأسفانه خیلی ها هم این دو واژه را جابجا و غلط استفاده می کنند.

خطاطی یعنی این که شما رفتاری کنید که به کاربرد هم ربط داشته باشد، اما خوشنویسی صرفاً به زیبایی مربوط می شود. کَلیگرافی از پسوند "گرافی"به علاوه "کالوس" بوجود می آید، کَلی گرافی یعنی زیبانویسی- زیبا نگاری. این سوئ تفاهم در طول سال ها باعث شد که ما خطاطی و طراحی حروف را به اشتباه، خوشنویسی و طراحی حروف بدانیم.

شما در تایپ عموماً مسئولیت در قبال زیبایی ندارید، اولین ملاک در طراحی تایپ خوانده شدن، خوانایی، چشم نواز بودن و در نهایت زیبایی است. اگر این شرایط را داشت تایپ شما موفق می شود.


در طراحی تایپ چه مقولاتی از اهمیت اساسی برخوردارند؟

ما در طراحی تایپ دو مقوله داریم: اول این که خود حروف وضعیت درستی از نظر شکل، ظاهر و قیافه داشته باشند و دوم این که کنار یکدیگر درست قرار بگیرند. در بعضی از فونت ها هر دو مورد رعایت نشده و در گروهی دیگر یکی از این دو اشکال را می بینیم. برخی از حروف شکل خوبی دارند، اما فواصل درست رعایت نشده و بعضی از حروف انحنا در آن ها بسیار عالی رعایت شده اما شکل های اشتباه دارند مثل ادوب عربیک. شکل های نامناسبی دارد؛ اما نقطه قوت آن در ضخامتش است. ضخامت حروف در ادوب عربیک درست کنترل شده است.

حروفی که ضخامت های مختلف دارند ایرادهای عمده نیز می توانند داشته باشند و از لحاظ خطای دید هم مشکل داشته باشند. وقتی حروف را نگاه می کنیم، همه حروف دارای ضخامت های مختلف هستند بعضی از قسمت ها بیش از حد سیاه و در بعضی از قسمت ها بسیار نازک هستند و همچنین فواصل و انحنا در آن ها درست رعایت نشده است، بعضی از سطرها را می بینیم بسیار تیره و بعضی از سطرها بسیار روشن و خلوت هستند.


که آن هم بخاطر نزدیک کردن حروف به یکدیگر می باشد.

اصولاً اگر طراح گرافیک بخواهد با حروف کار کند حتماً در فواصل حروف تغییر می دهد، چون فواصل فعلی در حروف، طراح را راضی نمی کند.


حروف لاتین هم همینطور است؟

حروف لاتین به این شکل نیست. در حروف لاتین فواصل به درستی رعایت شده، انحنای درستی دارد و فواصل بین دو سطر به درستی رعایت شده است.

در حروف لاتین می توان فاصله ها را زیاد و یا کم کرد اما در حروفی که ما از آن ها استفاده می کنیم از ابتدا فاصله ها اشکال دارند. یعنی حروف، فاصله و انحنای استانداردی ندارند که بتوان با هم تراز کردن و تراکینگ کردن همه حروف در جای خودشان قرار بگیرند.

 



شما در جایی گفتید که طراحی حروف و تایپوگرافی، مثل معماری حروف یک جور معماری است؟

بله، در حقیقت طراحی تایپ و تایپوگرافی طراحی، نوعی چیدمان درست حروف در فضا است. کار با حروف امری شبیه معماری است. فضای مثبت و منفی در طراحی حروف تعیین کننده است. بنابراین می توان از آن به معماری حروف یاد کرد.

امیدوارم این گفتگو برای مخاطب شما راهگشا باشد.

 

استاد گرامی از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشته و به سؤالات ما پاسخ دادید، بسیار سپاسگزاریم.

 

منبع:rangmagazine.com

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی