12 اشتباه متداول طراحان و روش‌های جلوگیری از آن‌ها :: یاقوت آرت

یاقوت آرت

عضویت در خبرنامه یاقوت
یاقوت در گوگل پلاس

آخرین نظرات
۰۷اسفند

آه؛ اشتباه کردم. همه ما اشتباه می‌کنیم و این چیزی نیست که از آن بترسیم یا به خاطر آن خجالت بکشیم. فرصت‌های زیادی برای فراگیری، رشد مهارت‌ها و تبدیل شدن به یک طراح زبردست در انجام سفارشات وجود دارد. پس از اجرای طراحی در طول سالیان متمادی، توجه به چند نکته اساسی را الگوی خود قرار داده‌ام. در آغاز به اشتباهات متداولی که در فضای کاری نوآورانه پیش می‌آید، فکر کرده و سپس راه کارهایی برای دورزدن آن‌ها بدست آوردم. پس از بحث و مشاوره با تعدادی از همکاران، نتایج این بررسی‌ها را در این مقاله می‌بینید.


سرعت

سریع‌تر برو! عباراتی از این دست ممکن نیست صحیح باشند. شما به ازاء ساعت‌های کاری، حقوق می‌گیرید، مشتری‌های شما بودجه محدودی دارند، و می‌خواهید چیزی تولید کنید که ارزشمند باشد و بتواند درآمد مالی مورد نظر شما را ضمانت کند. بیشتر زمان خود را صرف یادگیری کلیدهای سریع و شورت‌کات‌های نرم‌افزارهای طراحی می‌کنید، اما باید توجه داشته باشید هنگامی که در منحنی حرکتی، سرعت کار شما بالا می‌رود، کنترل مسائل کیفی افت خواهد کرد. در راه پیشرفت مهم است بدانید که در کجای منحنی قرار دارید.

راه حل: با سرعت بروید، اما هوشمندانه. رانندگان خوب مسابقات اتومبیل رانی، در مسیرهای مستقیم با سرعت می‌روند و در پیچ‌ها با دقت رانندگی می‌کنند. همین روش را باید با رویکرد خوبی برای کار طراحی بکار برد. وقتی بخشی از پروژه شما به صورتی است که می‌توانید مستقیم حرکت کنید و با سرعت بروید، همین کار را بکنید. اتومات کردن ریز فرایندها، پردازش گروهی اطلاعات، استفاده از شورت‌کات‌ها و هر چیزی که به شما در این راه کمک می‌کند را انجام دهید، چرا؟ نه برای اینکه زودتر کار را تمام کنید، بلکه به این علت که وقت بیشتری را برای پشت سر گذاشتن پیچ‌ها داشته باشید. بخش مهارت‌‌آمیز پروژه وقتی است که شما سرعت کمی ندارید. سعی کنید از پروژه خود دید کلی بدست آورید تا بتوانید تشخیص دهید چه وقت می‌توانید با سرعت حرکت کنید و چه زمان به دقت بیشتر نیاز دارید. غلطگیری چیزی نیست که شما مجبور به انجام سریع آن باشید، اما تبدیل تصاویرتان به سیاه و سفید اینگونه‌اند.

قبل از اینکه دور موتور خودرو بیافتد، دنده را عوض کنید. من معمولاً زمانبندی استراحت را بعد از ناهار قرار می‌‌دهم، یا به عنوان زنگ تفریح، 10 دقیقه پیاده‌روی می‌کنم، هوای تازه می‌خورم، نوشیدنی می‌نوشم، بنابراین می‌توانم با آرامش و تمرکز بیشتری کار مورد نظر خود را انجام دهم. هیچ ماشینی دوست ندارد دنده‌اش را از سبک به سنگین تغییر دهید و ذهن شما هم از این قاعده مستثنی نیست.

 


دید کانونی

شما تمام شب را روی جلد گرافیکی یک کار بزرگ صرف کرده‌اید، عکسی را که بخشی از انتشار مرکز گزارش سالیانه است روتوش و آماده کرده، نهایتاً آن را در پروژه خود قرار داده‌اید. به نظر عالی می‌آید و شما نیز به کار خود افتخار می‌کنید!

پس پروژه نهایی را برای مدیر پروژه، ناشر و یا کارگردان هنری ارسال کرده، اولین چیزی که به عنوان پاسخ برای شما می‌آید عبارتست از: هی! کار شما چند ایراد جزئی دارد. جمله‌ای را در پایان پاراگراف صفحه سوم فراموش کرده‌اید! به طور عادی هیچ‌گاه چنین اشتباهاتی را مرتکب نمی‌شدید، پس چه اتفاقی افتاده است؟ جواب سوال ساده است، وقتی تلاش می‌کنید تا بخشی از یک پروژه را بسیار خوب، کامل و به یادماندنی انجام دهید، شما دچار مشکلی به نام دید کانونی شده‌اید.

به این ترتیب شما شروع به فراموش کردن جزئیات ساده‌ای می‌کنید که در حالت عادی آن‌ها را درست انجام می‌دادید. وقتی این اتفاق می‌افتد که توازن پروژه رعایت نشده و کارها به طور مساوی تقسیم‌بندی نشوند، مثلاً پروژه‌هایی نظیر بسته بندی سی‌دی هایی از یک ارکستر، کار بسیار ساده‌ای هستند. شما همه وقت خود را برای طراحی روی جلد می‌گذارید. بالطبع برای تنظیم آهنگ‌ها وقت نخواهید داشت، در نتیجه در تنظیم آنها دچار اشتباه خواهید شد. اگر شما چنین اشتباهی را مرتکب می‌شوید، درس سختی را باید یاد بگیرید. طراح باید همه چیز را در حالت تعادل قرار دهد و تا آنجا که ممکن است، کلیت پروژه را تحت کنترل داشته باشد.

راه حل: برای رسیدن به تعادل، چندین راه وجود دارد. اولویت شخصی من تهیه یک چک لیست از آنچه که برای رسیدن به یک پروژه کامل نیاز دارم، است. اولین تلاش شما باید مشخص کردن همه‌ی چیزهای کوچک و به اتمام رساندن آنها باشد، در صورت امکان از شخصی دیگر برای دیدن کارتان کمک بگیرید، خوانش نهایی را انجام دهید و دوباره آن را چک کنید. حالا کار شما آماده است، توجه کامل خود را به بخش بعدی و البته بزرگ پروژه خود معطوف کنید. چیزی وجود ندارد که بتواند هزینه‌های بزرگترین بخش پروژه را به خاطر آن فدا کرد، بنابراین بهتر است که هیچ اشتباهی در بخش نهایی نداشته باشید. آنچه که به طور متداول اتفاق می‌افتد این است که طراحان در ابتدا بزرگترین بخش پروژه را انجام داده و وقتی که به زمان تحویل پروژه نزدیک می‌شوند، چیزهای کوچکی باقی می‌ماند که با عجله تکمیل کردن آن‌ها موجب پدید آمدن مجموعه‌ای از اشتباهات پیش پا افتاده می‌شود.



مشغله زیاد

بسیار خوب، لوگویی که مشتری A می‌خواست تقریباً آماده است. آنچه که برای پروژه B باید ویرایش شود، مورد بعدی است، ایمیل مربوط به وبسایت C را فقط دریافت کرده‌اید و یک فراخوان برای کنفرانسی با دوستان خود به مدت چند ساعت درباره‌ی شغل جدید D نیز دارید! این حجم کار بسیار زیاد است و به واقع یک طراح سه برابر کار معمول در یک هفته را باید انجام دهد. من همیشه به طراحانی حسادت می‌کنم که یک پروژه بزرگ را به مدت یک ماه انجام داده‌اند، بدون اینکه پروژه‌های دیگری داشته باشند. تمرکز روی یک پروژه برای یک ماه بسیار خوب و جالب است، تصور کنید که چگونه استعداد شما می‌تواند در این راه بکار گرفته شود. اگر کلید را به تعداد دفعات متعدد و ناگهانی بزنید، لامپ سریع‌تر خواهد سوخت. ما نیز به عنوان یک طراح تفاوتی با آن نداریم. مطمئناً همه این کار‌ها می‌توانند هیجان انگیز بوده، و نمی‌توانند به کیف پول شما آسیبی بزنند، اما روی اعتبار و خوش‌نامی شما چه تاثیری خواهند داشت؟ رزومه شما چه خواهد شد؟ به خاطر داشته باشید که هر پروژه‌ای که شما روی آن کار می‌کنید، به خودی خود یک سرمایه گذاری است. شما استخدام شده‌اید تا کار بزرگی که به عنوان سفارش گرفته شده را انجام دهید و اگر استعداد‌های خود را در سطح کنترل پذیری تقسیم بندی کنید، اشتباهات کمتری خواهید داشت، که نتیجه آن، پیشنهاد سفارشات مجدد به شما خواهد بود.

راه حل: برخی از بهترین یافته‌هایی که به دست آورده‌ام عبارتند از: یاد بگیرید چه وقتی در پاسخ به یک کار یا پروژه جدید، "نه" بگویید. صدایی در ذهن می‌شنوید که از کاهش درآمد، پول کمتر و زندگی احمقانه سخن می‌گوید، اما به هر حال حقیقت آشکار می‌شود، وقتی بیش از حد  توان کار کنید، تیز بینی لازم را جهت کنترل کیفی کارها نخواهید داشت. در نتیجه کاری را به اتمام می‌رسانید که توان جلب نظر مشتری و دیگر شرکایش را نخواهد داشت. پس بدون شک، اعتبار و به دنبال آن پیشنهادات کاری مجدد بعدی که غیر قابل ارزش گذاری هستند را از دست خواهید داد. هنگامی که من حجم کارهایم را کم کنم، خواهم توانست زمان بیشتری را برای یک محصول تولیدی صرف کنم که دارای بالاترین سطح از لحاظ کیفیت باشد. در نتیجه، هر دو طرف پروژه یعنی طراح و مشتری راضی و خوشحال خواهند بود. من تقریباً یکی دو سال قبل به تعادل و توازن مورد نظرم در این مورد رسیدم. حالا برویم سراغ چالش بعدی، دانستن زمان صحیح برای کمک گرفتن از دیگران.



نقش‌های متعدد

حالا برای کاری با شما تماس گرفته می‌شود، و شما رویای کار کردن با این شرکت را در سر می‌پرورانید. این یک فرصت هیجان انگیز و استثنایی است. ابتدا باید پروپزال خود ارائه کنید، سپس زمان بندی انجام پروژه را برآورد کنید. در مرحله بعد باید برای همکاری با پیمانکار به منظور انجام برخی قسمت‌های تخصصی کار نظیر مدل سازی سه بعدی، صداگذاری، کلیپ‌های تصویری و ... تماس بگیرید. بودجه تعریف شده خود را بین تمام بخش‌ها تقسیم کنید، این کار را قبل از اینکه قلم روی کاغذ بگذارید و یا موس خود را روی پیکس‌ها حرکت دهید، انجام داده و محاسبات را روی کاغذ بیاورید. اینکه برای خود و به صورت مستقل کار کنید سخت است، زیرا مجبورید کارها و وظایف بسیاری را که در یک شرکت طراحی، افراد بسیاری انجام می‌دهند به تنهایی بر عهده بگیرید. قبول کردن تمام این وظایف می‌تواند تمرکز شما را از بین ببرد و شما را از مسیر تحویل و آماده سازی پروژه بزرگ خود منحرف سازد. اگر شما تمام این مسئولیت‌ها را در یک پروژه به عهده بگیرید، که در بعضی موارد اتفاق می‌افتد، تقریباً مطمئن باشید مرتکب اشتباهاتی خواهید شد که در پی آن کار و یا مشتری‌های شما به سمت رقیبانتان هدایت خواهند شد. پس چه باید کرد؟

راه حل: از آنجا که این مشکل جزء شایع ترین مسائل پیش روی افرادی است که به صورت مستقل کار می‌کنند، راه حل آن نیز کمی مشکل خواهد بود. باید روش بسیار منظم، ساختارمند و سازمان‌یافته‌ای داشته باشید. من با طراحانی ملاقات داشته‌ام که صبح‌ها هماهنگی‌ و مذاکرات تلفنی را انجام می‌دهند و بعد‌از‌ظهر‌ها نیز روی بخش های طراحی پروژه خود تمرکز می‌کنند. جمعه‌ها هم به انجام امور مالی و ... می‌پردازند. بهترین کار، تهیه یک سیستم سازمان دهی وظایف است که در نتیجه آن کار‌ها به بهترین شکل انجام خواهد شد. روش کار شخصی من این‌گونه است که تمام موارد مرتبط با پروژه را نوشته و سپس پایین هر مورد آنچه را برای انجام آن مورد خاص باید انجام شود، می‌نویسم. در پایان نیز مدت زمان لازم برای انجام کار مشخص می‌شود. به عنوان مثال، کپی‌رایت >ویرایش پایین مقاله در لی‌اوت>2ساعت> روز جمعه. وقتی این برنامه را آماده کردم، آن را روی تقویم گذاشته و زمان خود را بر اساس موارد مشخص شده و منابع مورد نیاز تنظیم می‌کنم. این فوق العاده است، و شما را در موقعیتی قرار می‌دهد که برای آنچه می‌خواهید انجام دهید، قادر به تصمیم گیری و انتخاب کردن باشید. مطمئناً این سطح از سازمان‌دهی و تمرکز باعث می‌شود که کمتر اشتباه کرده و بهترین نقش را برای رسیدن به موفقیت ایفا کنید.



اوه! درخشندگی

من صادقانه و به شدت بر این باور هستم که برای برخی از افراد، چک کیفی کارشان اساساً معنایی ندارد. این ویژگی چیزی از مهارت و یا ارزش کار آن‌ها کم نمی‌کند، در واقع شخصیت آن‌ها بگونه‌ای است که کارشان را چک نمی‌کنند. برای من این‌ها به مانند هنرمندان هستند. ذهن آن‌ها سرگردان است، حواس آن‌ها به راحتی منحرف می‌شود. همیشه به دنبال یک ایده بالقوه هستند، و ممکن است مدت طولانی در حال توجه به این مطلب باشند که یک قاتل چگونه برای قتل نقشه می‌کشد. اگر شما از این نوع افراد هستید، مهم است که این ویژگی خود را شناخته و آن را بپذیرید. برخی این ویژگی را نوعی بیماری اختلال عدم توجه می‌دانند. بنابراین من نمی‌خواهم بیشتر توضیح دهم، چرا که یک پزشک نیستم. با این حال این نوع شخصیت وجود دارد و به اندازه استعدادهای درخشانی که در آن‌ها وجود دارد، اشتباهات بالقوه‌ای زیادی نیز دارند.

راه حل: تنها کار نکنید و هرگز خود را در جدول زمانی که نمی‌توانید بر اساس آن کار کنید، قرار ندهید. زمان مورد نیاز برای آشنایی با طرح را یادداشت و محیط کاری خالی از مسائلی که حواس شما را پرت می‌کند، ایجاد کنید. برای این کار می‌توانید ایمیل، IM  و گوشی‌‌ خود را در زمان‌های خاصی از روز که مشغول انجام طراحی هستید، خاموش کنید. افرادی را که می‌توانید با آنها به طور مشترک کار کنید، پیدا کرده، ایده‌هایی را که ناگهانی به ذهن می‌آید، کنار بگذارید. کارهایی را که انجام می‌دهید در برنامه خود تیک بزنید. اطمینان حاصل کنید که مشتری دقیقاً فهمیده است که شما قرار است چه چیزی را به وی تحویل دهید و چه چیزی در قراردادتان نیست. کنار گذاشتن عامل بالقوه در بیشتر کارها بسیار خوب است، اما بهتر است مشتری‌ کاری که برای او انجام می‌هید، دقیقاً بشناسند. حتی وقتی تحقیقات خوبی انجام نداده‌اید، از آن‌جا که شما خوانش و ویرایش پروژه تعریف شده را انجام نخواهید داد، مطمئن باشید آن‌ها می‌دانند که اطلاعات لازم برای انجام پروژه فراهم شده است. بهترین نجار نسبت به یک خدمتکار متوسط مسئول‌تر است.



همکاری من و تو

کار گروهی بسیار خوب است! شما در حال انجام لی‌اوت‌ها هستید و هیچ نگرانی در مورد چک کردن غلط‌های املایی به دلیل حضور یک ویراستار در گروه نخواهید داشت. این خطرناک است که در یک پروژه، نقش افراد به وضوح مشخص نشده باشد. این حتی بدتر از زمانی است که هیچ مدیر پروژه‌ای برای تعریف مسئولیت‌ها وجود نداشته باشد. اهمیت فردی من بسیار کمتر از عنوان کاری من در یک پروژه است و این عنوان کاری نیز نسبت به مسئولیت‌های من برای رسیدن به موفقیت پروژه کم اهمیت‌تر خواهد بود. در پایان یک پروژه، هنگامی که تحویل نهایی انجام می‌شود، مشتری به هیچ عنوان اشتباهات موجود در تک تک عناصر و نیز کلیات کار را نمی‌پذیرد. در نهایت پروژه یا درست است یا درست نیست. این یک مسئولیت مشترک است و غالباً هیچ دستورالعمل روشنی در ابتدای کار وجود ندارد.

راه حل: در آغاز کار از مدیر پروژه یا مشتری بخواهید که وظایف هر یک از افراد را به طور کامل و دقیق مشخص کند. اگر فکر می‌کنید که این کار امکان پذیر نیست، وظایف و مسئولیت‌های خودتان را مشخص کنید. اطمینان حاصل کنید که همه با این نوع تقسیم بندی مسئولیت موافقند و تا وقتی که موافقت همه را جلب نکرده‌اید به دوباره خوانی لیست ادامه دهید. در برخی موارد این لیست ممکن است فقط منوط به شما باشد، به این ترتیب باید برای هر جزء منفردی که دریافت می‌کنید تیک بزنید. دیگر نگرانی‌ای وجود ندارد و شما می‌توانید بی هیچ ترسی روی کارتان تمرکز کنید.



عدم ارتباط

مطمئن نیستید که کارفرمایان در ملاقات با شما دنبال چه چیزی هستند. نمی‌خواهید احمق به نظر برسید، بنابراین چیزی از آن‌ها نمی‌پرسید. به این ترتیب انتظارات آن‌ها را وقتی که کار شما، یا لوگو، یا تصویر و ... به آن‌ها تحویل داده می‌شود، برآورده نخواهد شد. اگر ارتباط واضحی برقرار نکنید و شفافیت کامل را در ارتباطات خود رعایت نکنید، دچار اشتباه خواهید شد. اگر به پایان پروژه نزدیک شده‌اید، زمان کافی برای اصلاح کار نخواهید داشت، چراکه مهلت نهایی انجام کار بیش از همیشه نزدیک شده است. بدتر اینکه اصلاح کار در این زمان به معنی دوباره انجام دادن پروژه است. ترجیح می‌دهم که افراد بگویند او بیش از حد سوال می‌کند تا اینکه من در انجام پروژه دچار اشتباه بشوم. چون اطمینان لازم برای پرسیدن سوال از مشتری را ندارم، نمی‌خواهم موارد بسیار تکنیکی را ساده تلقی کنم. در بیشتر موارد طراحان احساس می‌کنند در مورد همه چیز مهارت داشته و می‌توانند آن‌ها را به خوبی طراحی کنند. این تصور در عمل بشدت اشتباه است چرا که به لحاظ نظری غیر ممکن می‌باشد. در هفته‌های اخیر من روی ‌پروژه‌هایی برای شرکت‌های نظیر نوکیا و ژنتک کار کرده‌ام. در این موارد من نمی‌توانستم مهارتی در زمینه تکنولوژی موبایل و هم زمان اطلاعاتی در زمینه بیوتکنولوژی داشته باشم.

راه حل: وقتی که در مورد چیزی مطمئن نیستید یا اطلاعات کافی ندارید، باید سوال بپرسید. پرسیدن سوال علاوه بر اینکه توضیحات مناسبی درباره خطاهای بالقوه بیان می‌کند، چنانچه اطلاعات و پاسخ‌های کارفرما پیچیده باشد به صورتی که من به عنوان طراح آن‌ها را متوجه نشوم، فرصت خوبی است که بدانید درک چه مطالبی برای کاربران نیز دشوار است. آن‌ها شما را برای طراحی استخدام کرده‌اند اما واقعیت این است که شما کمک بسیار ارزشمندی برای رساندن پیام آن‌ها هستید. شما توانایی ایجاد ارتباط بصری و میزان ادراک موفق آن‌ها را می‌آزمایید. اطلاعات را مجدداً بیان کنید و ببینید آیا مشتری در مورد درک شما از آن‌ها با شما موافق است یا خیر. بسیاری موارد من دیده‌ام که آن‌ها مطلب توضیح داده شده توسط خود را متوجه نشده‌اند. آن‌ها ممکن است مبحث ترجمه شده را نیز نشنیده باشند. تکرار و پرسیدن مجدد شما می‌تواند در تنظیم بهتر پیام، تفکر و اندیشه پردازی بین شما و مشتری بسیار موثر باشد. اگر شما مشتری‌هایی دارید که به این نوع همکاری‌های متقابل توجه ندارند، ایمیلی برای آن‌ها بفرستید و آنچه را که از هر بخش پروژه متوجه شده‌اید، توضیح دهید. در ویرایش مجدد، از آن‌ها بخواهید موارد اصلاحی را برای شما بفرستند. در واقع من چنین رویکردی را بسیار می‌پسندم. اغلب اوقات به مشتری‌ها می‌گویم لطفاً مستقیم به سراغ اصل مطلب بروید و اجازه دهید آنچه را که باید تغییر دهم، بدانم. چراکه می‌خواهم از درست بودن کاری که برای شما انجام می‌دهم مطمئن باشم. این کار قدردانی گروه را به خاطر توجه شما به جزئیات در پی خواهد داشت.



پیش فروش

کار روی پروژه‌هایی که به شما امکان بکارگیری مهارت‌هایی را می‌دهد که کاملاً در آن‌ها تسلط ندارید، فرصت خوبی است تا چیزهای جدیدی را در دنیای واقعی بیاموزید. درست است که نیازمندی و احتیاج مادر اختراع است، اما بعضی اوقات شرایط بسیار سخت و دشوار می‌شود. در تمام سال‌های کاری، یاد گرفته‌ام که نباید کار مدل سازی سه بعدی و برنامه نویسی برای وب سایت‌ها را انجام دهم. اما این اشتباه را انجام داده و در پاسخ به این کارها می‌گویم "بله". معمولاً می‌خواهم انجام این کارها را به دلایلی نظیر محدودیت‌های زمانی، در دسترس نبودن منابع و یا بی پولی مشتری مجدداً امتحان کنم. نتیجه این پاسخ مثبت غالباً عبارت است از یک کار خوب، روزهای طولانی با ساعت‌های کاری تا نیمه شب، مشتری ناراضی و ناراحت و دستمزد کمتر برای تلاش و زحمت من و در نهایت اضافه پرداخت برای تحویل.

راه حل: علاوه بر مهارت‌های فنی/شغلی، قویترین توانایی‌های خود را بشناسید. توانایی‌های فردی شما که ارزش پروژه را بالا می‌برد چه هستند؟ من کارهای زیادی را می‌توانم انجام دهم، اما می‌دانم که کاربر فتوشاپ و الیستریتور خوبی هستم. این‌ها به عنوان یک مهارت فنی، خوب هستند. مهارت دیگری که متوجه آن شدم این است که می‌توانم ایده‌های بسیاری را به سرعت به ذهنم بیاورم. بدون تردید می‌توانم استخری از ایده‌ها را بسازم، در حالی که دیگران هنوز در حال تصمیم گیری درباره ارزش اولین ایده خود هستند. این راه حل به هنگام انتصاب وظایف، کمک بسیاری به شما خواهد کرد. شناخت قویترین مهارت در خودتان، شما را در موقعیت موفق‌تری از پروژه در حال انجام قرار می‌دهد.



به چالش کشیدن محترمانه

هیچ طراحی دوست ندارد جمله‌ای شبیه این بشنود. "شما فرد مناسبی برای این کار نیستید". اما شما تمام تکنیک‌های جدید برنامه‌های کاربردی نظیر فتوشاپ و ایلستریتور را می‌دانید، می‌توانید هر چیزی را بسازید، پس چرا فرد مناسبی نیستید؟ ساده است، این پروژه‌ای است که با مهارت‌های شما تناسب ندارد. در این موارد به مانند یک طراح مد که سبک خاصی دارد، فکر کنید. هر طراحی باید به صورت امیدوارانه، اشتیاق، علاقه و مهارت را در سبک کاری خود داشته باشد. برای کاری طراحی کنید که با شما، سبک، علایق و موفقیت‌تان، هم‌تراز شده و تطبیق پیدا ‌کند. اگر شما در انجام کاری مثل نشان دادن نمای شهری و مشکلات مرتبط با آن مهارت دارید، پس پروژه‌ای که مربوط به زنجیره‌ای از مشاغل مرتبط با نگهداری کودکان را انجام ندهید. مسئله، آنچه شما انجام می‌دهید نیست، بلکه نگاه ذهنی شماست که اهمیت دارد. شما هم چندین بار لوگویی را برای یک موسسه تجاری دیده‌اید که در تضاد کامل با آنچه باید باشد، به نظر می‌رسد. این آن چیزی است که درباره‌اش صحبت می‌کنم و مثال‌هایی از این دست را همگی دیده‌ایم. فونت Comic Sans را برای شرکت‌های ساختمانی بکار می‌برند و فونت Apple Chancery را برای کلوپ موسیقی الکترونیکی استفاده می‌کنند.

راه حل: رزومه خود را باز کنید، بازخوردهای کارهای جدید خود را جستجو کرده و پکیج دیجیتالی‌ای از کار طراحانی بسازید که معمولاً کار خود را با آنها مقایسه کنید. کار آنها را مرحله به مرحله با کار خود مقایسه کرده و ببینید که دیگران نیز با نوع مقایسه شما هم عقیده هستند. هدف ما در اینجا رسیدن به یک پرسپکتیو واقعی از کار شماست و در واقع به دنبال ادراک نهایی نیستم. در طول سال‌ها، همسر و دیگر طراحانی که من از صمیم قلب به آن‌ها احترام می‌گذاشتم، تصاویر شخصی مرا جذاب و فوق‌العاده می‌نامیدند. من از این کار متنفر بودم، این کلمات در مورد کارهای من به نظر زشت و بی ادبانه می‌آمد. من نمونه‌ای از تصاویر شخصی خود را جمع‌آوری کردم. جذاب و فوق‌العاده، توصیف مشترک بیشتر آنها بود. من یا باید خودم را تغییر میدادم یا قبول کنم که آنچه تولید می‌کنم واقعاً جذاب و فوق‌العاده است.



انبار غله

به تنهایی کار نکنید، این کار برخی اشتباهات گفته شده را ایجاد کرده و می‌تواند با کاهش همکاری در انجام پروژه همراه شود. کار کردن در سیلو دلیل بسیاری از اشتباهات است. این اصطلاح را وقتی بکار می‌بریم که خودتان را برای انجام پروژه ایزوله کرده‌اید و پروژه را قبل از اینکه به مشتری تحویل دهید، به کسی نشان نمی‌دهید. قطعاً نمی‌خواهید که مشتری شما همان کسی باشد که کار شما را ویرایش کرده، اشتباهات آن را یادآوری می‌کند. درخواست ویرایش آنها باید از تلاش شما نشات و الهام گرفته و ایده‌های بیشتری را در آنها شعله‌ور سازد. در آینده خواهید دید که یک منبع خلاق در نتیجه همفکری و مشورت کردن به دست می‌آید و البته فردی که به تنهایی کاری را به پایان برساند، خلاقیت کافی را بدست نخواهد آورد. زمانی که معلم بودم، به شاگردانم می‌گفتم: هرگز به موفقیتی که در دست دیگران است اعتماد نکنید. این حرف در حالت کلی درست است. تصور شما این‌گونه است که مدیر پروژه هر اشتباهی را دیده و به شما نیز خواهد گفت. اما مدیر پروژه مشغولیات زیادی دارد و فرض می‌کند شما هیچ اشتباهی ندارید، چرا که شما مایه افتخار گروه هستید و آنها به کار شما اطمینان دارند. چنین شیوه‌های کاری است که در نتیجه آن‌ها، پروژه‌های روی سایت‌های طراحی قرار می‌گیرد که صدها کامنت با مضمون زیر برای آنها گذاشته می‌شود. "شما چقدر حواس پرت هستید که چیزهایی به این سادگی را مرتکب شده‌اید". این در حالی است که هر طراحی ممکن است چنین اشتباهاتی را داشته و شما نمی‌خواهید کارتان به این صورت باشد.

راه حل: از افرادی بخواهید کار شما را بازبینی کنند که خودشان طراح نیستند. در واقع به شما توصیه می‌کنم نگاه غیر طراحانه و عینی به همه پروژه‌هایی که انجام می‌دهید، داشته باشید. برخی از دوستان من که طراح نیستند، اغلب سوالات ساده‌ای از من می‌پرسند که باعث تغییر در طراحی‌های من می‌شود. به پروژه خود به عنوان یک طرح تحقیقاتی نگاه کنید که دیگران آن را مطالعه می‌کنند. آیا آنچه را که تصور می‌کردید خوانندگان نیز می‌گویند؟ آیا توانسته‌اید ارتباط درستی را با مخاطب برقرار کنید؟ نگاه کردن به پروژه از دید کسی که طراح نیست، غالباً ایده‌های بزرگی را به ذهن شما القاء می‌کند. من از دوستان خودم در IM ، از طریق ایمیل، افرادی که در کنار من نشسته‌اند و یا هر کسی که مطمئن هستم باز خورد صادقانه‌ای دارد، استفاده می‌کنم. یک Screen Shot از کار خود بگیرید و آن را در وب به اشتراک بگذارید، باز‌خوردها و انتقادها را بپذیرید. اگر با یک‌بار فرستادن، با کوهی از سوالات و تغییر در درخواست‌ها مواجه شدید، آن را برای خود یک موفقیت بدانید. این روش باعث از بین رفتن بخشی از کار شما خواهد شد، اما برای حرفه شما این کار ارزش خاص خود را دارد.



ازدواج با طراحی

با کار خود ازدواج نکنید! طراحان جوانتر، با استعداد‌تر هستند و احساسات با طراوت‌‌تری در سبک‌شان دارند. آن‌ها اغلب کسانی هستند که به لحاظ احساسی با پروژه‌های خود پیوند خورده و می‌خواهند نظرات‌شان را "پیروز و برنده" ببینند. شما چارلی شین نیستید، پس پیروزی هدف شما نیست. این وقتی است که افراد خلاق با پروژه‌هایشان مثل یک رقیب رفتار می‌کنند. من این را بسیار دیده‌ام و خود را نیز در مواردی مسئول این رفتارها می‌دانم. این به معنای عدم بیان مفاهیم و عقاید نیست، باید در انگیزه‌های خود تردید کنید. در دانشگاه، به دانشجویان می‌گفتم:" هنرمند کسی است که دیگران را سرگرم می‌کند، اما یک طراح باید به مخاطبان خود توجه کند". بعضی وقت‌ها حتی کارفرما نیز با عقاید خود ازدواج کرده است و توضیح دادن این چرا مطلب مورد نظر آن‌ها بهترین مفهوم موجود نیست، مشکل بوده و به شجاعت زیادی نیاز دارد.

راه حل: برای هر پروژه مجموعه‌ای از اهداف وجود دارد. اگر من مسئول پروژ‌ه‌ای بودم، هر مرحله‌ای را بر اساس "‌نیاز و آگاهی" شروع می‌کردم. نیازها نیز مجموعه‌ای از اهداف پروژه هستند. باید برای ایزوله کردن لیست خود بر اساس ریز اهداف‌ تلاش کنید. ایزوله کردن نیازها در مرحله بعد، فرصت بسیار خوبی را برای انجام دادن پروژه به شما می‌دهد. آگاهی، آن چیزی است که برخی از محدودیت‌های طراحی شما را مشخص می‌کند. آگاهی، قواعدی در نهاد پروژه است. " باید این رنگ را به کار ببرید، او باید از این فونت استفاده کند، دیگری باید...". برای کارهای مشترک و حوزه کاری وسیع، راهبردها یا استراتژی‌های طراحی‌ای وجود دارند که شما باید به آن‌ها عمل کنید. وقتی مشتری‌های بازاری دارید، ساختار کار معمولاً به خوبی تعریف نشده و باید به "آگاهی" مثل چک لیست کنترل کیفی برای رسیدن به استاندارد، فکر کرد. اگر مشتری‌های شما کوچک هستند، زمان خوبی برای تعریف از کارهایتان و نشان دادن خود به عنوان کسی که رویاهای آن‌ها را برای معروف کردن برندشان به حقیقت می‌رساند، خواهید بود. وقتی پیروی از رویکرد "نیاز و آگاهی" را برای پروژه خود شروع کردید، خواهید توانست استراتژی رسیدن به اهداف ویژه را به جای ازدواج با ایده‌هایتان داشته باشید و بتوانید برای تحکیم جایگاه خود در پروژه مبارزه کنید. به این ترتیب یاد می‌گیرید که چگونه لیدر خوبی برای انجام کارها باشید.



اعداد

همه ما پروژه‌هایی را دیده‌ایم که در آن‌ها تناقضات و ناهماهنگی‌های جزئی دیده می‌شود. این ناهماهنگی‌ها احساس عدم آراستگی را به فرد منتقل می‌کند. طراحان این نوع پروژه‌ها، ممکن است زمان و یا بودجه کافی نداشته‌، در مواردی نیز آن‌ها به طور سیستماتیک کار نکرده‌اند. فرض کنید قرار است روی 200 تصویر، ویرایش یکسانی انجام دهید. مثلاً سایه‌هایی به منظور ایجاد تغییر روی منظره یا شئی اعمال کنید، یا در بلوک‌های مختلف، نوع متن‌ها را مشابه سازی کنید و مواردی از این دست که ممکن است فهرست طولانی را شامل شود. نکته مهم اینجاست، مشتری می‌خواهد تمام این 200 عکس یا معادل آن صفحه را روی وبسایت ارائه کنید. به نظر شما این بازسازی چقدر ساده خواهد بود؟ طراحان قدیمی این کار را ساده لوحانه و غیر ممکن تصور می‌کردند. البته مسئله انجام طرحی تمیز و زیبا نیست، بلکه هدف، توانایی ایجاد سازگاری و عدم تناقض بین تمام صفحات است.

راه حل: امروزه ابزارهایی برای شبیه‌سازی طرح‌ها در قالب اعداد وجود دارد ، مثل زاویه، سایه‌ها، تیرگی، کرنینگ، لیدینگ، صفحه‌گذاری، پیکسل، اینچ، dpi، lpi، و سایر موارد. اگر بتوانید راهنمای سبک، یا Cheat Sheet را روی پروژه ایجاد کنید که ارزش اعداد را به شما بگوید، در این صورت بازسازی شما برای تمام صفحات و رسیدن به سازگاری یا هماهنگی انجام شده است. مهمتر از آن، شرکت دادن افراد برای کار کردن روی پروژه‌ای است که می‌تواند سازگاری مورد نیاز شما را تولید کند. به افراد روی همان صفحه راهنمایی بدهید، و راهنمایی را به صورت یک دستورالعمل واضح و در قالب مثال‌هایی بیآورید. یک چک لیست برای پروژه تهیه کرده و آن را به عنوان چک کنترل کیفی قبل از تحویل نهایی به کار برید. آیا اندازه فونت‌ها درست است؟ رنگ‌ها مناسب هستند؟ یک لیست ساده، سرعت کنترل کیفی را بالا برده، صحت و دقت بهتری را ارائه کرده و کارایی فرایند را بهبود بخشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی