۱. کلمه دیزاین به زبان فارسی «طراحی» ترجمه شده و به کار میرود. در صورتی که دیزاین دارای مفهوم متفاوت و وسیعتری است. دیزاین به معنی ساختار دادن ویا سازمان دادن است. معنی ویا منظوری را با در نظر گرفتن امکانات، با درک اولویت اجزاء آن با کمک عقل، منطق و خلاقیت برای درک ویا مصرف مخاطب ویا جماعتی خاص سازمان دهی کردن و سامان دادن است؛ که از معنی طراحی بسیار فاصله دارد. طراحی آخرین مرحله شکل گرفتن دیزاین است، که برای نشان دادن فکر و ایده روی کاغذ بکار میرود. لذا در این مقاله کلمه «دیزاین» ترجمه نشده و چون اینجانب هیچ جایگزین فارسی برای آن نمیشناسم، از خود کلمه دیزاین استفاده کرده و آن را کافی میدانم تا به مرور بر مبنای معنی آن جای مناسب خود را پیدا کمد. «طراحی» ترجمه لغت Drawing است که در حیطه خود معنی دارد.
۲. دیزاین یک عمل خلاقه انسانی است که همه به نوعی از صبح تا شام با آن درگیرند. وقتی شما اطاق خود را منظم میکنید در واقع به عنوان یک دیزاینر عناصر موجود در اتاق خود را بر حسب نیازهایتان مرتب و منظم میکنید. وقتی لباس میپوشید انتخاب لباس بر مبنای جایی که میخواهید بروید یک عمل دیزاین است... حتی وقتی از جایی به جایی میروید، در ذهن مقصد را معین میکنید، جایی که میخواهید از آن عزیمت کنید را معین میکنید، و بهترین مسیر یا وسایلی که میتوانند شما را به مقصد برسانند را انتخاب میکنید. در این عمل نقطه شروع و مقصد، راه را معین میکنند. این دقیقا دیزاین است... ما با اصلاحاتی مثل «دیزاین شهری» (Urban Design)، «دیزاین معماری» (Architecture Design)، «دیزاین مد» (Fashion Design)، «دیزاین صنعتی» (Industrial Design)، «دیزاین منسوجات» (Textile Design) و بالاخره «گرافیک دیزاین» (Graphic Design) بر میخوریم. در رشته گرافیک خود با اصطلاحات «دیزاین کتاب»، «تایپ دیزاین» و «پوستر دیزاین» آشنا هستیم. همه اینها هسته اصلی دیزاین را خود حمل میکنند (که طراحی نیست)، در جوامع صنعتی قبل از شروع هر پروژه ای اول به دیزاین آن فکر میکنند و دیزاینرها فکر و ایده آن را ارائه میدهند... پس دیزاین اجبارا امری است مهم و بایستی با معنی آن در تمام ابعاد آشنا شد. دیزاین است که کاراکتری خاص به یک روزنامه میدهد، دیزاین است که میتواند کاراکتر یک مجله و روحیه حاکم بر آن را به کلی تغییر دهد و به یک محصول، شرکت ویا یک سرویس کاراکتری متفاوت بدهد و برای آن مشتریانی خاص ایجاد کند. دیزاین است که میتواند یک محصول را به شکلی مناسب برای کودکان و یا زنان و یا ورزشکاران ارائه بدهد. لباس ورزشی یک ملت در مسابقات بینالمللی، پرچمهای آنها معرف روحیه ویا آمال یک ملت است که دیزاینر میتوان آن را شکل دهد. مراسم افتتاحیه و یا اختتامیه هر واقعهای اگر توسط دیزاینری مناسب و مسئول طراحی شود، میتواند تاثیری مثبت ویا منفی برای آن واقعه ایجاد کند...
۳. دیزاین به معنی امروزی آن در طی ۴۰۰ سال اخیر در غرب شکل گرفته است. ما کمتر از ۱۰۰ سال است که با این پدیده برخورد کردهایم (در قدیم دیزاینر و هنرمند و صنعتگر یکی بودند و این تفکیک مشاغل در قرون اخیر به آرامی شکل گرفته است) و در نتیجه برایمان بیگانه است. دیزاین عین همه پدیدههای وارداتی غربی به نوعی سعی شده در فرهنگ ما ترجمه شود و مثل اغلب ترجمههای ناقص و حتی متناقض از اصل آن. بنابراین جای بسیار برای توجه و تحقیق دارد.
۴. دیزاین در کلیترین معنی، پیدا کردن راهحل برای یک مسئله است با در نظر گرفتن اجزاء و موادی که مسئله را تشکیل میدهند و در راستای هدفی که مسئله سر راه آن قرار گرفته است. دیزاین برای راحتی ارتباط، راحتی استفاده از وسایل، کارآیی، ایجاد کاراکتر و تسهیل در روابط انسانی به کار میرود. می خواهید پارچهای را ببرید، ابزاری از جنس سختتر با دو لبه تیز که پارچه را ببرد میسازید که توسط میخی به هم وصل شده با نام قیچی! قیچی یکی از درخشانترین دیزاینهای صنعتی است، چون هر کسی که می خواهد این ابزار را بکار ببرد، حتی اگر برای اولین بار نیز آن را به دست گیرد، نمیتواند در به کار بردنش اشتباه کند! این است یک نمونه درخشان دیزاین...
۵. «چی» - «برای کی» - مقدمه لازم دیزاین است و - «چطور» - سنتز آن در دیزاین است. به دلیل نامفهوم بودن معنی دیزاین در کشور ما، تقریبا در اغلب مواردی که این عمل انجام میشود، اصل کار دیزاین ناشناخته باقی میماند. به طور مثال: دیزاین شهری چیست؟ اینکه عناصر محلهای مسکونی و اماکن کاری و راههای ارتباطی آنها، پارکها و محوطههای سبز، مدارس، ساختمانهای دولتی و سرویس دهنده، اماکن مخصوص بچهها و یا سالمندان و اماکن تفریحی چگونه در ارتباط با یکدیگر قرار گیرند که ساکنین یک شهر بتوانند زندگی راحتتر و بهتری داشته باشند، به کار خود بهتر برسند، به اماکن تفریحی و رفاهی دسترسی داشته باشند و خلاصه چه نوع زندگیای داشته باشند... گرافیک دیزاین هم از لحاظ لغوی و هم از لحاظ معنای آن به نظر میرسد که درست ترجمه نشده و معادل درستی ندارد و با گذاشتن کلمه طراحی بجای دیزاین، فعل دیزاین که عمل فکر کردن و ایده دادن است کم کم به طراحی که شکل و فرم است تقلیل پیدا کرده است. مطرح کردن مبحث دیزاین در وسیعترین معنی آن امری لازم است. گرافیک ما در بخش دیزاین فقیر است. کمتر کاری با فکر و ایدهای که سعی کرده باشد پیامی ویا معنی خاصی را با امانت به مخاطبی خاص برساند دیده میشود. خلاقیتها بیشتر در فرم و رنگ به کار میروند، که قسمت ثانوی کار است، یعنی بعد از دیزاین اولیه. گرافیک در وحله نخست در خدمت ارتباط، اطلاعرسانی و رساندن پیغامی از یک طرف به طرف دیگر است و زیر بنای این مقصود را دیزاین تشکیل میدهد، و این منظور در اغلب کارهای ما غایب است... در هیچ مدرسهی گرافیک، دیزاین به معنی واقعی آن تدریس نمیشود. تایپوگرافی ویا دیزاین با حروف، به جای هدفمند بودن کارکردی، به شکل و فرم میپردازد، که نقص غرض معنی تایپ و فونت است. عدم استفاده درست از عکاسی و تصویرسازی در آثار گرافیکی و تبلیغاتی و اطلاعرسانی، ناشی از عدم وجود دیزاین و عوامل آن در بنیاد کارهای گرافیک است...
* خلاصه شده مقاله «دیزاین»، فرشید مثقالی، نشریه «حرفه: هنرمند»، شماره ۱۹