حبس الصوت/نگاهی به روی جلد صفحه های گرامافون/ کورش بیگ پور :: یاقوت آرت

یاقوت آرت

عضویت در خبرنامه یاقوت
یاقوت در گوگل پلاس

آخرین نظرات
۲۷مرداد

به‌طور ملموسی در ایران گرافیک دنباله‌ی‌سنت پیش از خود نبوده و نیست، نه در جلد وکتاب سازی، نه صفحه آرایی و هیچ شاخه‌ی دیگری. اصولا هیچ چیزی از این قاعده مستثنا نبوده و کارهایی که روانه‌ی بازار می‌شوند کمترین ارزش هنری نداشته و صاحبان کالاهای فرهنگی ـ تجاری تلاشی برای تولید اثری سالم، فارغ از مُد و خواست بازار بدون رقابت ایران نمی‌کنند و مثل همیشه اغلب تولیدها توسط کسانی انجام می‌شود که کمترین دانشی نسبت به گرافیک نداشته و ندارند. به جز چند موسسه که تلاشی برای داشتن ساختاری منسجم و حرفه‌ای در تولیدهای آن‌ها دیده می‌شود، باقی موسسه‌های فرهنگی و انتشاراتی در ایران از پایین‌ترینِ معیارها برخوردار بوده و جز معدودی روی جلد که توسط طراحان حرفه‌ای طراحی می‌شوند، باقی بازار در سراشیبی خالتوریسم از کار خود کمال رضایت را داشته و گورِ پدرِ گرافیک به کار خود ادامه می‌دهند. با این‌که گرافیک فرزند زندگی، فضا و تجربه‌های زیستی مدرن است اما به نظر می‌رسد که شبیه بسیاری از خواهران و برادران خود، نیم نگاهی به گذشته داشته و تجربه‌های پیش از خود را به خدمت بلوغ و باروری خویش می‌گیرد. در ایران این‌گونه نیست و شبیه سایر موارد مشابه هر تجربه‌ایی در حوزه گرافیک به صورتی خُود رو و یتیم بزرگ می‌شود و تجربه‌های رشد آن به‌صورتی انفرادی اتفاق می‌افتد. اصولا تکنولوژی وارداتی در ایران به شکلی ناقص‌الخلقه روانه‌ی بازارِ پخش می‌شود و بدون در نظر گرفتن مخاطبِ آگاه؛ بروشور، آگهی، روی جلد و ... به بدترین وضع ممکن طراحی شده و هیچ کمکی برای جلب مشتری نمی‌کنند. سنت کتاب‌سازی ما همان است که در 50 سال گذشته بوده، پوسترهایمان شبیه کارهای درخشان پیش از خود نیست و اصولا راجب روی جلد کتاب نمی‌شود سخنی به میان آورد. به هر حال اگر چیزی در ایران با استقبال عمومی روبه‌رو می‌شود ربطی به طراحی و گرافیک آن نداشته و خود مردم با توجه به خواست درونی‌شان به سوی چیزی کشیده می‌شوند و غالبا قدرت گرافیک برای بازار بهتر، نادیده گرفته می‌شود؛ به‌جز مواردی اندک، که مقاله‌ی پیش رو سعی در باز کردن گوشه‌ای از این دست تجربه‌ها دارد.
صدا، یکی از جاذبه‌های قرن حاضر و یکی از فرزندان تکنولوژی معاصر است. و هر روز با پدیده‌ای تازه و در غالبی متفاوت خود را به ما می‌نمایاند از استوانه‌‌های مومی گرفته تا دستگاه‌‌های دیجیتال به حیات‌اش ادامه داده و می‌دهد. در ایران اولین تجربه‌ها در زمان ناصرالدین شاه اتفاق می‌افتد ولی به‌طور عمومی ضبط صفحه‌های گرامافون ایرانی قبل از مشروطه و حدود سال 1323 هجری قمری (1905 میلادی) آغاز می‌شود. در همین سال مظفرالدین‌شاه به اتفاق اتابک به قصد معالجه به سفر اروپا می‌رود و در ذی‌القعده 1323 فرمان ملوکانه را برای ترویج و تسهیل فروش گرامافون در ایران به امضا و مهر می‌رساند. پس از صدور فرمان اولین شعبه فروش و تکثیر صفحه در 1324 (1906میلادی) توسط شرکت گرامافون و ماشین تحریر در ایران تاسیس و در تهران ضبط و تولید صفحه از اجرای هنرمندان ایرانی آغاز می‌شود و پس از ضبط، صفحه‌های اصلی جهت تکثیر به یکی از شعبه‏هایی که دارای امکانات تکثیر بودند به خارج از ایران فرستاده و پس از تکثیر در ایران توزیع می‏شدند. ( http://www.persiandiscography.com/ )
اولین آثار ضبط شده در این دوره، پنج صفحه از صدای شاه و وزیران طراز اول بود که از آن میان سه صفحه (صدای مظفرالدین‌شاه، اتابک اعظم و وزیر امور خارجه)، باقی مانده است. اولین دستگاه گرامافون در ایران برای استفاده مردم، در جلو قهوه‌خانه‌ای در شرق میدان "شمس‌العماره" به‌صدا در می‌آید و گرامافون به عموم ایران معرفی می‌شود. این پدیده به‌واسطه‌شنیدن صدای خوانندگان مورد علاقه‌ی مردم با استقبال مواجه می‌شود، گرچه در مواردی با این تکنولوژی مخالفت می‌شود و برخی استفاده از آن را جایز نمی‌دانند. اولین ناظران پخش موسیقی، قهوه‌چیِ قهوه‌خانه‌بود که غالبا با توجه به ناواردی، دستگاه خراب و صدایی غیر طبیعی از آن شنیده می‌شد. (شهری، جعفر. تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، جلد سوم) ضبط آثار و تولید صفحه تا کمی بعد از آغاز جنگ جهانی اول ادامه پیدا می‌کند و با شروع جنگ جهانی و توقفی طولانی در حکومت پهلوی به حیات تازه‌ی خود ادامه می‌دهد. ضبط‌های اولیه بین سال‌های 1906 تا 1915 انجام می‌شود و در دوره‌ی دوم مجددا از حدود سال 1306 (1927 میلادی) از سر گرفته و تا پایان حکومت پهلوی دوم و کمی بعد از ورود نوار کاست در ایران ادامه می‌یابد. (سپنتا، ساسان. تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران- نشر نیما. 1366)
جلدهای اولیه بیشتر پاکتی ساده بود که صفحه داخل آن قرار می‌گرفت و بعد از چندی معمولا با خط نستعلیق به صورت تک رنگ، که عنوان صفحه روی آن نوشته می‌شد. بعد از مدتی طراحی برای جلد صفحه را به‌دست گراورسازها و چاپخانه‌ها می‌سپردند و تصاویری ابتدایی از خواننده یا منظره، روی جلد قرار می‌گرفت. رفته رفته با پیشرفت چاپ، استقبال عمومی، رقابت و ارزش هنری آثار وضع طراحی روی جلد صفحه به سر و سامانی می‌رسد و می‌‌توان گفت از سال 1337 دست طراحان حرفه‌ای مثل محمد بهرامی و در ابتدا نقاشان زبر دستی مثل نصرت‌اله شیرازی، محمد علی زاویه و محمد تجویدی با حال و هوای مینیاتور به آن باز می‌شود و با تولیدهای فراوان شرکت آهنگ روز به مدیریت کریم چمن‌آرا و کانون پرورشی و فکری کودکان به اوج خود می‌رسد.

1ـ پاکت کاغذی شرکت آهنگ روز


2ـ پاکت کاغذی شرکت بتهوون (آهنگ روز) ـ رو و پشت پاکت



به‌طور کلی می‌توان برخوردهای گرافیکی را روی جلد صفحه‌های گرامافون در ایران به گروه‌های زیر تقسیم و بررسی کرد:
1ـ عکس و لی‌اوت
2ـ تصویر سازی و لی‌اوت
3ـ تصویرسازی
4ـ تایپوگرافی
همان‌طور که گفته شد برخوردهای اولیه نقاشانه بودند و غیر متمرکز، ولی با این حال می‌توان رگه‌هایی را برای داشتن یونیفرم در بعضی آثار پیدا کرد. به عنوان مثال مجموعه‌ی سه جلدی آثار دلکش با یونیفرم واحد که توسط کمپانی آهنگ منتشر شده است. اوج طراحی بر روی صفحه‌های گرامافون در دهه‌ی پنجاه اتفاق می‌افتد. از طرفی می‌توان به آهنگ روز و کانون ـ که بخش شنیداری آن زیر نظر احمد رضا احمدی اداره می‌شد ـ اشاره کرد و از یک سو به کمپانی‌های لاوی، کاسپین، سورنا، آپولون و ...
به‌طور کلی استقبال عمومی از صفحه و رشد چشم‌گیرش در این دوره منوط به دو عامل اساسی بود: 1ـ فضای حاکم بر غرب و موسیقی غربی و تولید هم‌زمان این آثار در ایران که غالبا توسط آهنگ روز اتفاق می‌افتاد. 2ـ تولیدهای کانون و جو سیاسی حاکم بر کانون که باعث شده بود عده‌ی بسیار زیادی از هنرمندان جلب آن شوند.
در بین آثار موجود از این دوره کانون با در دست داشتن طراحانی از قبیل فرشید مثقالی، محمد رضا عدنانی، بهرام خائف، ابراهیم حقیقی، مصطفی اوجی و تنی چند و از سوی دیگر آهنگ روز با مدیریت توان‌مندش، یک سر و گردن از کمپانی‌های دیگر بلندترند. در این میان برای نخستین بار می‌توان، به توجه کمپانی لاوی بر طراحی روی خود صفحه گرامافون در کار شبانه، دقت کرد.

3 ـ شبانه، طرح روی جلد: اسفندیار منفردزاده، خط : مصطفی اوجی. کمپانی لاوی



1ـ عکس و لی‌اوت
این بخش آثار زیادی را به خود اختصاص می‌‌دهد و با توجه به علاقه‌ی شنوندگان آثار پاپ به دیدن چهره‌ی خواننده مورد علاقه خود، نمونه‌های زیادی از این نوع برخورد توسط کمپانی‌های مختلف منتشر شده است. در میان این قبیل آثار آهنگ روز با داشتن مجموعه‌ی تک نوازان موسیقی ایران با انتخاب، گزینش و پیشنهادهای کریم چمن‌آرا نمونه‌های متحد و منسجمی را در اختیار شنوندگان قرار می‌دهد که در دور دوم این نمونه آثار با انتخاب‌های به‌جای او مجموعه‌ی نادری به‌دست می‌‌آید که هنوز هم، این نگرش در مقایسه با وضعیت فعلی از ارزش بسیاری برخوردار است. در این دوره آهنگ روز دست به ابتکار تازه‌ای می‌زند و با شهامت پشنهادهایی را برای روی جلد ارائه می‌دهد که بسیار جسورانه‌اند و در نوع خود بی‌نظیر. مثلا انتخاب فرش‌های رسام عرب‌زاده برای روی جلد. در این دست آثار گاهی نیز برخوردی خلاقانه‌ای با عکس می‌شود، برای مثال می‌شود به روی جلد صفحه آیینه‌ها با صدای فرهاد اشاره کرد که با برخوردی خلاقانه و چاپ رنگ نقره‌ای خود را از دیگر آثار متمایز می‌کند و یا روی جلد کاری از درویش جاویدان که فیگور عکس در نوع خود جالب به‌نظر می‌رسد.

4 ـ صورتگر نقاش چین، طرح روی جلد: کریم چمن‌آرا. شرکت آهنگ روز

5 ـ تک نوازان موسیقی سنتی ایران ـ نی محمد موسوی، طرح روی جلد: کریم چمن‌آرا. شرکت آهنگ روز

6 ـ تک نوازان موسیقی سنتی ایران ـ حسین تهرانی و فرامرز پایور، طرح روی جلد: کریم چمن‌آرا. شرکت آهنگ روز

7- آئینه ها با صدای فرهاد

8 ـ هو یا علی مدد، خواننده، شاعر و آهنگ ساز: درویش مصطفی جاویدان. شرکت آپولون



2ـ تصویر سازی و لی‌اوت
در این بخش کانون با داشتن تصویرسازان چیره دستی مثل سودابه آگاه، بهرام خائف و فرشید مثقالی گوی سبقت را می‌رباید و بهترین نمونه‌های طراحی روی جلد صفحه را به یادگار می‌گذارد. برای نمونه صفحه‌ی نیما یوشیج با تصویرسازی سودابه آگاه و یا آهنگ‌های محلی با تصویرسازی بهرام خائف با الهام از فضای چاپ سنگی. در این میان فارغ از فضای کانون قباد شیوا با طراحی برای شهر قصه و استادان موسیقی سنتی ایران، نوع دیگری را به نمایش می‌گذارد. از این نمونه‌ها می‌توان موارد دیگری را در کمپانی‌های دیگر پیدا کرد، دو تا چشم سیاه داری از شرکت آهنگ روز یکی از این نمونه‌هاست.


9 ـ شعر نیما یوشیج با صدای احمد شاملو. طراح: فرشید مثقالی ـ خط: مصطفی اوجی ـ نقاشی: سودابه آگاه. کانون ـ 1351


10 ـ استادان موسیقی سنتی ایران، طراح: قباد شیوا. شرکت آهنگ روز


11- شهر قصه، طراح: قباد شیوا. شرکت آهنگ روز

12- دوتا چشم سیا داری، شرکت آهنگ روز

13- چهارگاه، طرح روی جلد: فرشید مثقالی. کانون ـ 1354


14- آهنگ های محلی، طرح روی جلد: بهرام خائف. کانون ـ 1355


3ـ تصویرسازی
در این فضا نیز کانون قدرت نمایی می‌کند و تجربه‌های جدیدی را به یادگار می‌گذارد. و با اتکا به قدرت تصویرسازی فرشید مثقالی در شعر و صدای احمد شاملو، ابراهیم حقیقی برای کار شهریار، نورالدین زرین کلک در اتل متل و بهجت پوشانچی برای قصه‌ی فندق شکن و باله‌ی دریاچه قو، دست به خلق آثاری نوظهور می‌زند. در این راستا می‌توان به تصویرسازی‌های پرویز کلانتری بر روی رنگین کمانِ ثمین باغچه‌بان و یا تصویرسازی‌های احمد سخاورز برای کمپانی آهنگ روز برای مجموعه‌ی یکی بود، یکی نبود اشاره کرد. به‌طور همزمان و هم راستا با این شیوه‌ی‌برخورد، نمونه‌‌های دیگری شبیه تصویرسازی‌های واقع‌گرایانه‌یِ سر در سینماها نیز دیده می‌شود. تصویرسازی‌برای روی جلد موسیقیِ فیلم حسن کچل، پنجره و یا موسیقیِ فیلم رضا موتوری از این شیوه می‌باشند.


15- شعرهای شهریار با صدای شهریار. طراح و نقاشی: ابراهیم حقیقی. کانون ـ 1352

16- شعرهای احمدشاملو با صدای احمد شاملو. طراح و نقاشی: فرشید مثقالی. کانون ـ 1351

17- رنگین کمون، نقاشی از پرویز کلانتری


18- عروسی آقا موشه و خاله سوسکه، نقاشی از احمد سخاورز. شرکت آهنگ روز

19- بز بز قندی، نقاشی از احمد سخاورز. شرکت آهنگ روز

20- پیر زن مهربان، نقاشی از احمد سخاورز. شرکت آهنگ روز

21- آهنگ های فیلم حسن کچل، شرکت آپولون


4ـ تایپوگرافی
در این آثار با توجه به ظرفیت و فضای خط فارسی تجربه‌هایی صورت گرفته، این نمونه‌ها از بهترین‌های طراحی بر روی جلد صفحه به حساب می‌آیند. این نوع برخورد نه به مفهوم امروزی آن تایپوگرافی، ولی چیزی برا باز نماندن فضای اثر با انتخاب خط و ترکیب‌بندی‌های متفاوت است. بدون شک بهترین نمونه از این دست را کمپانی لاوی در کار هفته خاکستری با طراحی نادری و خط مصطفی اوجی ارائه می‌دهد که با توجه به آشنایی با محتوای این کار می‌توان به راحتی ارتباط محتوا و فرم چیدمان را در آن دریافت کرد. در این راستا کانون نیز تجربیاتی می‌کند که در تمام آن‌ها رد پای اوجی دیده می‌شود مانند صفحه حافظ شیراز و یا شعرهای ابوسعید ابوالخیر. یکی دیگر از این شیوه برخورد در صفحه‌ی بن بست دیده می‌شود که با توجه به دهه‌ی تولید این کار می‌توان آن‌را با نمونه‌های خارجی هم‌زمان با آن و شیوه‌ی برخورد با فونت بررسی کرد.


22- هفته خاکستری، طرح: نادری ـ خط: مصطفی اوجی


23- حافظ شیراز با صدا و روایت احمد شاملو. طراح: فرشید مثقالی ـ خط و نقاشی: مصطفی اوجی. کانون ـ 1351


24- شعرهای بابا طاهر. طراح : مصطفی اوجی. کانون ـ 1353

25- شعرهای ابوسعید ابوالخیر. طراح: مصطفی اوجی. کانون ـ 1353

26- بن بست، طرح: ایرج نجومی. شرکت سورنا

چه بخواهیم، چه نه! گرافیک و نحوه‌ی برخورد با اثر، روی فروش و استقبال عمومی تاثیر مستقیم می‌گذارد. در تجربه‌های کانون گاهی سه اسم پشت جلد صفحه دیده می‌شود. یکی طراح، دیگری تصویرساز و نفر سوم، خطاط. و همین برخوردهای حرفه‌ای است که این آثار را تکرار ناشدنی و بی‌مانند می‌کند. گاهی یک مدیر آگاه مانند احمد رضا احمدی برای کانون و یا چمن‌آرا در آهنگ روز می‌تواند سرنوشت یک موسسه و سازمان را به جایی بکشانند که صفحه‌هایی از تاریخ فرهنگی معاصر را به خود اختصاص دهد. به هر جهت گاهی بد نیست نیم نگاهی به گذشته داشته و نمونه‌های پیشین را به یاد سفارش دهندگان بیاوریم.

26/8/1389

منبع

۲۹۹۹نمایش ۹۴/۰۵/۲۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی